امین جهانگرد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scene: 1 - صحنه، سن ( تیاتر و سینما ) the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grope: 1 - to search or go somwhere using ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illustration: a story, event, action etc that sho ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

homicide: homi=human cide= the act of killing ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

background: 1 - پس زمینه in the background you ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grope: 1 - to search or go somwhere using ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ignore: ۱ - نادیده گرفتن، چشم پوشی کردن pro ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تلاوت: recite

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: draw کشیدن، رسم کردن، طراحی کردن ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bather: BrE کسی که در حال شنا کردن است، شنا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shade: shade سایه - معمولا قسمت وسیعی از ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

court: 1 - دادگاه court of law 2 - زمین ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heads or tails: شیر یا خط heads=obverse=شیر tails=r ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abaya: با توجه به تعریف لانگ من و چیزی که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oh dear: oh dear, dear oh dear ای وای ‘I thi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

charge: 1 - هزینه، خرج، بها ( بابت خدمات و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tube: 1 - لوله ( آب، گاز و . . . میتونه ف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قرینه: symmetrical

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhale: دَم exhale:بازدَم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drama: 1 - فیلم، سریال، نمایش New drama se ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out loud: بلند، با صدای بلند، بلند بلند read ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: catching breath نفس گرفتن بعد دویید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

is that so: جدا؟!جدی میگی؟! واقعا؟! اینجوریاس؟! ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

policy: 1 - سیاست، خط مشی ( برای حزب سیاسی، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crime: crime doesnt pay خلاف آخر عاقبت ندا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out loud: بلند، با صدای بلند، بلند بلند read ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attempted murder: قتل نا موفق، اقدام به قتل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

break out: 1 - ( آغاز ) شدن، برای اتفاقات نا خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

murder: نوعی قتل ک همیشه غیر قانونیه هیچ جا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silent: 1 - ساکت، کم حرف he is a silent boy ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summit: 1 - summit=summit meeting اجلاس سرا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

settle: 1 - فیصله دادن، پایان دادن ( به بحث ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: 1 - شلیک کردن، زدن ( با تیر و تفنگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکنوا: در ریاضیات monotonic monotonic func ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assault: علاوه بر ضرب و شتم معنی تعدی هم مید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

establish: 1 - برقرار کردن، ایجاد کردن ( رابطه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tax evasion: tax evasion=tax fraud فرار مالیاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یکنوا: در ریاضیات monotonic monotonic func ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suspect: 1 - شک داشتن، حدس زدن، گمان کردن، ح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clash: 1 - برخورد، زد و خورد، درگیری، مبار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

try: محاکمه کردن، دادرسی کردن ( در دادگا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right first time: right first time or right the first ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proof: ۱ - مدرک ( که قطعیه و باعث اثبات جر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

march: 1 - رژه، رژه رفتن 2 - راهپیمایی، تظ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentence: محکوم کردن ( به مجازات ) he senten ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right first time: right first time or right the first ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drama queen: sb who behaves as if situations are ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

individual: 1 - مجزا، جداگانه، به صورت تک تک ea ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنکور: college admission test

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spangle: The Star Spangled Banner نام سرود م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constituency: 1 - Bre حوزه انتخاباتی، انگلستان به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spangle: The Star Spangled Banner نام سرود م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oppose: 1 - مخالفت کردن 2 - در مقابل ( رقیب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attempted murder: قتل نا موفق، اقدام به قتل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opposition: 1 - مخالفت، اعتراض public oppositio ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلاوت: recite

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: 1 - آغاز کردن، شروع کردن، به راه ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tax evasion: tax evasion=tax fraud فرار مالیاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

truce: آتش بسی که موقت هست call a truce c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goal difference: تفاضل گل ( در فوتبال )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

side: 1 - طرف، سمت، کنار food is cheaper ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: 1 - great & sudden computer & inter ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look over one's shoulder: to watch carefully what someone is ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

admission test: آزمون ورودی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll up one's sleeves: آسیتینارو بالازدن، شروع به کار کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke: تازیانه ( ضربه شلاق ) he cried out ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

publish: 1 - منتشر کردن، چاپ کردن ( فرآیند ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as far as he is concerned: تا جایی که بهش مربوطه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

current affairs: وقایع مهم سیاسی و اجتماعی که در حال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as he is concerned: تا جایی که بهش مربوطه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

axe: 1 - اخراج کردن There are plan to ax ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hook: hook the door در و چفت کن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

performance: 1 - اجرا، بازی ( برای موسیقی و تیات ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: 1 - used foe meeting party election ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

طول و عرض: length and width

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leap day: "February the 29th" Happy leap day

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commodity: فلزات، مواد خام، تولیدات اولیه کشاو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leap day: "February the 29th" Happy leap day

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sink in: حضم کردن، تو ذهن خیس خوردن ( فهمیدن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fathead: کله پوک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

studio: آپارتمانی که کلا یک اتاقه یعنی تخت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fat headed: کله پوک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

studio apartment: آپارتمانی که کلا یک اتاقه یعنی همه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bow and scrape: دلا راست شدن ( کنایه از تملق رئسا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flute: 1 - فلوت 2 - لیوان باریک و دراز مخص ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bow and scrape: دلا راست شدن ( کنایه از تملق رئسا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct: ۱ - انجام دادن، اجرا کردن ( این فعل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whose side are you on: طرف کی هستی؟! کنایه به اشخاصی که ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conductor: 1 - رهبر ارکستر 2 - جمع کننده بلیط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whose side are you on: طرف کی هستی؟! کنایه به اشخاصی که ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mortgage: 1 - وامی که بوسیله دارائی ثابت تضمی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take sides: در دعوا و مشاجره طرف کسی را گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

release: 1 - آزاد کردن، مرخص کردن i hope tha ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take sides: در دعوا و مشاجره طرف کسی را گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so called: به اصطلاح، به ظاهر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cease fire: آتش بس برای مدت زمان معلوم برای مذا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armistice: اتش بس بعد از توافق رسمی و قطعی ce ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armistice: اتش بس بعد از توافق رسمی و قطعی ce ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

course of history: مسیر تاریخ a decision that changed ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make history: تاریخ سازی کردن. we made history ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chartist: تحلیلگر تکنیکی، تحلیل گری که از روش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bean counter: کسی که همش دو دو تا چهارتا میکنه و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bean counter: کسی که همش دو دو تا چهارتا میکنه و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock test: آزمون آزمایشی و تمرینی ک نمرش اثر ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mock test: آزمون آزمایشی و تمرینی ک نمرش اثر ن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public reporting purpose: حسابداری: گزارشگری با مقاصد عمومی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

munchies: هله هوله

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll up one's sleeves: آسیتینارو بالازدن، شروع به کار کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay policy: سیاست پرداخت حقوق اگر برابر بازار ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divest: 1 - وقتی گروه هلدینگ شرکتی را dives ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convene: احضار کردن، فرا خواندن ( برای یک جل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

achieve: 1 - رسیدن به هدف، به دست اوردن، نای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope: ۱ - سر کردن ( با مشکل و اوضاعی خاص ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arts: رشته های دانشگاهی که علمی نیستند مث ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arts: رشته های دانشگاهی که علمی نیستند مث ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

art: ۱ - هنر و اشیإ حاصل از هنر museum ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

playing with fire: با دم شیر بازی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playing with fire: با دم شیر بازی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طول و عرض: length and width

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

length and width: طول و عرض

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made to order: شفارشی ( ساخته شده بر اساس سفارش یک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as it should be: درستشم همینه!

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as it should be: درستشم همینه!

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sth is quite an art: هنر میخاد! trading is quite an art ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

display: 1 - نمایشگاه، ویترین shoe display, ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow your own trumpet: تو بوق و کرنا کردن دستاورد های شخصی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instrument: 1 - ابزار، وسیله، تجهیزات ( برای کا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instrument of fate: دست سرنوشت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

instrument of god: دست خدا ( قدرت خداوند در تعیین سرنو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conduct yourself: رفتار کردن ( به گونه ای که در فضای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

help your self: راحت باش! ( یعنی اجازه نگیر هر کاری ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخم مرغ شانسی: egg with toy egg with a toy inside ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accrued: در حسابداری: محقق شده برای درآمد تح ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loss on disposal: حسابداری، زیان واگذاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjunct account: حساب الحاقی ( که اررش دفتری بدهی را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record: 1 - v: ثبت کردن، یادداشت کردن ( اطل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

middle manager: مدیر میانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capacity: 1 - ظرفیت، گنجایش factory is workin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

praise the lord: خداروشکر، شکر خدا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favorite: مدعی real madrid is favorite to win ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inter bank: بین بانکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inter bank: بین بانکی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accounting procedures: رویه های حسابداری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two pit: دوزاری

١١ ماه پیش

مدال‌های امین جهانگرد