پیشنهادهای علی سیریزی (٧,٤٢٢)
در گویش کرمانی به چهره زشت گویند
در گویش کرمان، بد پِک و پوز
در کرمان به کیسه قند یا داروی گیاهی گویند
به فتحه ک و پ در گویش کرمان، مارمولک است. ( کَلپَک ) متراد آن کرپو
در گویش کرمان کَلپَک مترادف آن است و به معانی مارمورک
در گویش کرمان به هاون ، جوغن گویند
در گویش کرمان به آن جوغن گویند
در گویش کرمانی ، پُختو
در گویش کرمانی به فاخته گویند
بُرزی در گویش کرمانی به بلندی گویند
کِلَمبُرزی ، در گویش کرمانی ، دست انداز
در گویش کرمانی ، به گنجشک می گویند در برخی شهرستان های کرمان چغوت گویند. در گویش یزد چغور می باشد.
در گویش برخی از شهرستانی کرمان به گنجشک گویند
در گویش کرمانی ، کفش راحتی ، دمپایی
در گویش کرمایی، سرپایی
در گویش کرمانی ، ناسار
وِلِشکو در گویش کرمانی ، رهایش کن
در گویش کرمانی تعجیل نمودن، عجله کردن
تلفظ تغار توسط کرمانی ها، ظرف بزرگ کشک مال
در گویش کرمانی به ظرف بزرگ کشک مال گویند، تغارو
مِشنَگ در گویش کرمانی ، خل و چل
در گویش کرمانی به راه پله یا پلکان گویند.
در گویش کرمانی رازین گویند
در گویش یزدی راچینه
در گویش کرمانی رازین
در گویش کرمانی ، به سکسکه گویند
در گویش کرمانی هکو و نرکو آمده
کَرپو با فتحه ' ک' د ر گویش کرمانی مارمولک می باشد
بِستون، با کسره ب در گویش کرمانی ، بگیر
در گویش کرمانی، آویزان
در گویش کرمانی، نصف می باشد
نصف کردن در گویش کرمانی
به ضمه پ در گویش کرمانی ، مو
گُواف در گویش کرمانی خمیازه ، افاک
گواف در گویش کرمانی ها
فِت فِتو در گویش کرمانی به آدم پرحرف می گویند.
در گویش یزدی همان چرخ ریسک ، جیرجیرک
در گویش یزدی ، جیرجیرک
در گویش کرمانی ، حباب روی آب
در گویش کرمانی ، جیرجیرک
در گویش یزدی ، پریدن
در گویش کرمانی ، پریدن
به ضمه دال در گویش کرمانی ، بشقاب ( ( مراد از دری ، دایره یا گرد بودن آن است. )
وّربِخی در گویش کرمانی بلند شو
در گویش یزدی یعنی بلند شو
در گویش کرمانی یعنی بلند شو
در گویش کرمانی لطفا برو آنطرف
در گویش کرمانی بسیار خوب
بئشه زو . دلتو پزشک
یا داتو بئشه زو که کارشان آشنا کردن مردم با اصول بهداشتی در زمان شیوع بیماریای واگیردار بود و کار دیگرشان بررسی علت مرگ افراد مرده بوده است ٬ که همان ...