علی سیریزی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فمینیسم: فمینیسم ( به انگلیسی:Feminism ) به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیمینیسم: به فمینیسیم رجوع شود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برابری جنسیتی: برابریِ جنسیتی یابرابری جنسی، بدان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تبعیض جنسیتی: نابرابری جنسیتی یا تبعیضِ جنسیتی با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبعیض جنسیتی: نابرابری جنسیتی یا تبعیضِ جنسیتی با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نابرابری جنسیتی: به تبعیض جنسیتی رجوع شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنسیت زدگی: رجوع به تبعیض جنسیتی شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکسیزم: رجوع به تبعیض جنسیتی شود.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سکسیزم: رجوع به تبعیض جنسیتی شود.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کس: ( کُس ) به آلت زنانه، آلت تناسلی زن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الت جنسی: اندام جنسی، آلت تناسلی یا مشخصه جنس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حق رای زنان: حق رأی زنان به معنی حق شرکت زنان در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایدئالیسم: به ایده آلیسم رجوع شود.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارمان گرایی: به ایده آلیسم رجوع شود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایده الیسم: ایده آلیسم یعنی مسلک کسانی که تنها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مینو گروی: به ایده آلیسم رجوع شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فلسفه صدرایی: بنابر دیدگاه ملاصدرا، بدیهی ترین مس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حکمت متعالیه: به فلسفه صدرایی رجوع شود.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملاصدرا: صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیراز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متاله: به علمی که به اِلهیات یا خداشناسی ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متاله: به علمی که به اِلهیات یا خداشناسی ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرد دوستی: به فیلسوف رجوع شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپندرمزگان: به سپندرمذگان مراجعه شود.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روز زن اریایی: روز زن آریایی یا سپندارمذگان : در ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چم: چم یعنی : معنا ، معنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وهمنگان: بهمن گان : این جشن در روز بهمن از م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روز مرد اریایی: در روز بیست و ششم دی ماه، روز فرشته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روز مرد اریایی: در روز بیست و ششم دی ماه، روز فرشته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلفور: به واژه فی الفور مراجعه شود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیایشگاه: زیارتگاه. معبد . پرستشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشو: انسان بهشتی . انسان پاک . انسان سپن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشو: انسان بهشتی . انسان پاک . انسان سپن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جاماسب: دارنده اسب درخشان، نام وزیری دانا د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جاماسب: دارنده اسب درخشان، نام وزیری دانا د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پورچیستا: نام دخترانه. به معنای بسیار دانش پژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابدوس: :نام یکی از درباریان اردوان سوم اشک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتروپاتن: آذرآبادگان یا آذربایجان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتروپات: نام والی آتروپاتن ( آذرآبادگان ) یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخشیگ: آخشیج، اصل، عنصر، نماد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذرباد: نام موبد موبدان دوران شاپور. بزرگ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذربرزین: نام موبد و نام آتشکده در دوره ساسان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذرایین: نام پسر آذرساسان ( موبد بزرگ ) نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذرافروز: نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار، آتش اف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اذر بود: نام موبدی در زمان یزدگرد. نام پسران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذر پژوه: نام پسر آذرآیین پسر گستهم نویسنده ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اذر پناه: نام یکی از ساتراپ آذرآبادگان. پناهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذرفر: در اوستا به دارنده فرآذر، شکوه و جل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذر کیوان: نام یکی از موبدان بزرگ شیراز در روز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذرمهر: نام موبدی است در زمان کواد. نام آتش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اریامن: نام فرمانده ناوگان خشایار شاه. دارن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اریامن: نام فرمانده ناوگان خشایار شاه. دارن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اریامنش: نام پسر داریوش. دارنده منش و روحیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابتین: کاربران گرامی. در قسمت درج پیشنهاد، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازاد: نام بهدینی که در فروردین یشت، ستوده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازمان: آژمان . بی زمان. نام پسرانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استیاک: نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استیاک: نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپروند: دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند . نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپرویژ: پیروزمند و شکست ناپذیر . نام خسرو د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپیوه: نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اترس: دلیر. نترس . شجاع. نام پسرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپروند: دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجاسب: دارنده اسب پر ارزش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجاسپ: دارنده اسب پر ارزش، ارجاسب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارشا: راست و درست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارشاسپ: دارنده اسب نر. ارشاسب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسب: اسپ، اسب در ایران باستان بسیار مهم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اروتدنر: فرمان گذار، نام پسر میانی اشوزرتشت. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازیرن: گاه. پسین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اروند: شریف - نجیب. نام پدر لهراسب. نام رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسپاد: دارنده سپاه نیرومند ( چون با پیشوند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشتاد: راستی. درستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتاد: راستی. درستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشاداد: داده راستی و پاکی. پاکی و درستی داد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشهن: اُشهن: گاه، سپیده دم، آغاز روشنایی. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فلق: اُشهن. پگاه. سپیده دم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشوداد: نام برادر هوشنگ پیشدادی. پاکی و سپن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشوفروهر: اَشوفَرَوَهَر: پاکروان. روانی سپنتا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشومنش: پاکمنش. منش پاک. روحیه طاهر. سپنتام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اگومان: بی گمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندریمان: نام پسرانه ، کسی که اندیشه اش در پی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اندریمان: نام پسرانه ، کسی که اندیشه اش در پی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انوش: نام پسرانه. بی مرگ. جاودانه. جاویدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهنود: نام پسرانه. رهبری و فرمانداری . نخس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوتانا: نام یکی از یاران داریوش. نام پسرانه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوخشیا: اَوَخشیا: بخشاینده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوخشیا: اَوَخشیا: بخشاینده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اورداد: از سرداران کورش بزرگ. آخرین روز سال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایسد و استر: ایسَدواستَر : خواستار کشتزار و آباد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپندارمز: رجوع به سپندارمذ شود.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرودک: فرودک ( فروردین گان ) : این جشن در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متل: فارسی واژه مثل است. ( ولی از دیرباز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضرب شستی به کار بردن: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون: ( ( ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضرب دستش را چشیده است: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طبل زیر گلیم زدن: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طشتش از بام افتاده: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون: ( راز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طی نکرده گز کردن: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( بد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طوق لعنت برگردن کسی افتادن: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( گر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طناب گدایی کسی را بریدن: ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طمع زیاد مایه جوانمرگی است: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( ادم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشخوار ادمیزاد حرف است: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( اگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نشخوار ادمیزاد حرف است: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( اگر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرف نشخوار ادمیزاد است: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( اگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشسته پاک است: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نصیب کسی را کسی نخورد: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( روز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نطقش کور شده: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نزن در کسی را تا نزنند درت را: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( هرگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نزن در کسی را تا نزنند درت را: ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( هرگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بگاداد: نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بگاداد: نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بگاش: نام یکی از سرداران هخامنشی. نام پسر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنشاد: نام پسرانه. کسی اصل و بنیاد شادی دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهمرد: نام پسرانه. مرد نیک و نیکو. بهترین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوبار: نام پسرانه. دارنده زمین. نام کشاورز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوجه: نام پسرانه. رهایی یافته. نام یکی از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوخشا: نام پسرانه. رستگاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوخشا: نام پسرانه. رستگاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرشته سجادیه: نام هنرمندی یزدی که در سینما. تأتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرشته سجادیه: نام هنرمندی یزدی که در سینما. تأتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سجادیه: فرشته سجادیه اولین بانوی گریمور یزد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سگ زرد برادر شغاله: سگ زرد کنایه ای از بد بودن است و شغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پساک: نام پسرانه . نام برادر زاده داریوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نالش: ناله و زاری کردن در خواب به صورت صد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاژ: هاک . فنجا. آسا. پاسک و افاک ( در گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاک: فاژ، خمیازه. فنجا. آسا. پاسک و افاک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاسک: فاژ، خمیازه. فنجا. آسا. و افاک ( در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افاک: خمیازه ( در گویش جنوبی ها به ویژه ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قال قضیه را بکن: پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قال قضیه را بکن: پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قالش را کندن: پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قالش را کندن: پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قال قضیه را کندن: رجوع به ( قالش را کندن ) شود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قال قضیه را کندن: رجوع به ( قالش را کندن ) شود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خاج: نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گشنیز: نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گشنیز: نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دل: نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خشت: أجر خام ، نام یکی از خال های چهارگا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرباز: مشمول، جنگجو، نظامی، ( نام یک نوع ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی بی: بانو، خانم، خاتون، ملکه و خانم سیده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژوکر: دلقک ، نام یکی از کارتهای پاسور ( پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یره: در گویش مشهدی، دوست، رفیق و فرد مخا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یره: در گویش مشهدی، دوست، رفیق و فرد مخا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولک: در گویش آبادانی به پسر بچه و به مخا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ولک: در گویش آبادانی به پسر بچه و به مخا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب چلقون: آب چَلَقون، در گویش یزدی آبچکان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخوه: اَخُّوَه، در گویش یزدی یعنی دهن دره ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسبل: اِسبُل، در گویش یزدی یعنی طحال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسخ: اِسَّخ، در گویش یزدی یعنی استخر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصش: اَصِّش، در گویش یزدی اصلا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایقده: اِقَّدَه، در گویش یزدی ، این قدر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اکیوک: آکیُک، در گویش یزدی یعنی آهای فلانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اکیک: رجوع به آکیوک شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الادگی: اَلّادگی، در گویش یزدی یعنی عمدا، ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الم غرغر: اَلَم غِرغِر ، در گویش یزدی به اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امبار: اِمبار، در گویش یزدی یعنی این بار، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوزیپو: اَوزیپو، در گویش یزدی به آب بی رمق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بائو: بائو، در گویش یزدی یعنی بازو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بجم: بِجُم، در گویش یزدی یعنی بجنب است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو بحرش رفتم: تو بَحرش رفتم ، یک اصطلاح در گویش ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بز ورثه پی کرده: در گویش یزدی کنایه از ارثی بودن بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بشن: بَشن، در گویش یزدی یعنی اطراف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیجه: در گویش یزدی بعنی ، شاخه سرزده از پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیدپو: نوعی زماد یا دارو که در استان یزد ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا تو او زن: پاتو او زَن ، اصطلاحی در یزد کنایه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاشخ کردن: پاشَخ کِردَن، در گویش یزدی یعنی بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاکی: در یزد به آلت کارد مانند از ابزار ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پت پت: پِت پِت ، به آهسته صحبت کردن، پچ پچ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پخمه: پَخمَه. در گویش یزدی به هر فرد بی ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسکی: پَسَکی ، در گویش یزدی ، وارانه ، مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پک و پوز: پَک و پوز در گویش یزدی به صورت می گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیسی: در گویش یزدی به نداری و تنگدستی ، ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسوغن: در گویش یزدی ، پس انداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت و پسل: پشت و پَسَل در گویش یزدی : دور از چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیزی: در گویش یزدی با کاربرد مترادف یعنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طوافی: صنف میدانداری، سبزی و میوه فروش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تبافی: تَبّافی در گویش یزدی به صنف طوای، م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبافی: تَبّافی در گویش یزدی به صنف طوای، م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترتاقی: تِرِتاقی در گویش یزدی یعنی سبک سر ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلبسی: تَلَبَسّی در گویش یزدی به صدای افتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلمبار: انبارش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنبک: تنبَک ( آلت ضرب ) نوعی وسیله برای آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنبک: دُنبَک ( آلت ضرب ) آلت موسیقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توس زده: در گویش یزدی کپک زده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توموس: هوای گرم و داغ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیارت: در گویش یزدی تأتر – مسخره، ریشخند، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیفون: در گویش یزدی یعنی طوفان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیفون: در گویش یزدی یعنی طوفان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جارونشکک: جارونِشکُک در گویش یزدی به جارو دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جانماز اب کشیدن: کنایه از تظاهر به عفّت و پاکدامنی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جانماز اب کشیدن: کنایه از تظاهر به عفّت و پاکدامنی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جر خوردن: پاره شدن پارچه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جملی: جُمُلی در گویش یزدی دوقلو است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جملی: جُمُلی در گویش یزدی دوقلو است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادی گارد: همراه بان ، محافظ شخصی ، جان پاس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جان پاس: بادیگارد، همراه بان. محافظ شخصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همراه بان: جان پاس، بادیگارد، محافظ شخصی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپارتمان: کاشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپارتمان: کاشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپراتور: کاربر

١ سال پیش

مدال‌های علی سیریزی