علیرضا حسن پور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liven up: انرژی دادن ، تحریک کردن

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

anytime: خواهش میکنم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inconvenience: دردسر ناراحتی اذیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenience: دردسر ناراحتی اذیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at the most: حداکثرا نهایتا"

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the most: حداکثرا نهایتا"

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proofread: غلط گیری کردن تصحیح کردن متن نوشته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proofread: غلط گیری کردن تصحیح کردن متن نوشته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outline: رئوس مطالب نمای کلی طرح کلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

once again: دوباره باردیگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once again: دوباره باردیگر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go trekking: پیاده روی چند روزه با کوله پشتی و ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go trekking: پیاده روی چند روزه با کوله پشتی و ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep nagging at me: دائما نق زدن مرتب گوشزد کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

user friendly: کاربر پسند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

user friendly: کاربر پسند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tummy tuck: لیپوساکشن عمل جراحی برداشتن چربی ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tummy tuck: لیپوساکشن عمل جراحی برداشتن چربی ها ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serve purpose: مفید بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serve purpose: مفید بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moviegoer: تماشاچی تماشاگر فیلم یا تئاتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moviegoer: تماشاچی تماشاگر فیلم یا تئاتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss the boat: از دست دادن فرصت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as to why: اینکه چرا . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as to why: اینکه چرا . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misinterpret: بد تفسیر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misinterpret: بد تفسیر کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never racking: اذیت کننده و استرس زا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never racking: اذیت کننده و استرس زا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take the place of: جایگزین شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the place of: جایگزین شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unjust: غیرمنصفانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unjust: غیرمنصفانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outlook on: نگرش به . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outlook on: نگرش به . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparatively: نسبتا"

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

houseware: اسباب و اثاث خونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

houseware: اسباب و اثاث خونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cash card: کارت عابربانک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

watch out for: پاییدن ، دید زدن ، زیر نظر گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch out for: پاییدن ، دید زدن ، زیر نظر گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unwind: ریلکس کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unwind: ریلکس کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fun loving: شوخ طبع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phenomenally: فوق العاده شگفت انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phenomenally: فوق العاده شگفت انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trimming: پیرایش، آراستن Flower trimming = گل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stop by: توقف کوتاه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the job done: ترتیب کارو دادن . . تکمیل کردن کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get the job done: ترتیب کارو دادن . . تکمیل کردن کار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psychedelic: روان گردان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up with: دور هم جمع شدن دورهمی گرفتن ملاقات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damp: گرفته و دل مرده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come across as: در نظر گرفته شدن به حساب آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come across as: در نظر گرفته شدن به حساب آمدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paparazzo: عکاس فضول در زندگی شخصی مردم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paparazzo: عکاس فضول در زندگی شخصی مردم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrape a living: امرار معاش کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape a living: امرار معاش کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stock market: بازار سهام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stock market: بازار سهام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

under the shadow of: مورد توجه قرار نگرفتن به خاطر چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

under the shadow of: مورد توجه قرار نگرفتن به خاطر چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of hand: فورا"

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undisputable: بدیهی بی چون و چرا غیرقابل بحث

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undisputable: بدیهی بی چون و چرا غیرقابل بحث

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take account of: در نظر گرفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short let: موقت کوتاه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short let accommodation: سکونت موقت اجاره ی موقت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short let accommodation: سکونت موقت اجاره ی موقت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

qualifier: بازیِ انتخابی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های علیرضا حسن پور