دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣٤٩
رتبه
رتبه در دیکشنری
٦,٠٨٦
لایک
لایک
٢٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٨

تمجمع یا افزایش تدریجی ( و منفی ) که منجر به یک مشکل یا یک بحران میشود. مثلا تجمع پروتئین امیلویید بتا که در ابتلا به آلزایمر نقش دارد

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

موضعی Brain Focal Lesions = ضایعات موضعی مغزی ( مربوط به ناحیۀ مشخصی از بافت مغز )

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

میزان ابتلا به . . . ( مثلاً سکتۀ مغزی )

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١١

contrary و opposite به دلیل نزدیکی معنی در زبان فارسی معمولاً بصورت مشابه استفاده میشوند، اما معانی متفاوت دارند opposite = مخالف - معکوس مانند: روز ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.