محمد بختیاری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utopian: جامعه ای کامل، عالی و بدون نقص

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sally forth: یورش بردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sally forth: یورش بردن

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on: knock - on /adj به معنی دلیل بوجود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

respect: in every respect از هر جهت / حیث

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

introduce: Introduce a few drops of ink into o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make do: با پیزی گذروندن و ساختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make do: با پیزی گذروندن و ساختن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put into: وقت / سرمایه را صرف چیزی کردن put ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put into: وقت / سرمایه را صرف چیزی کردن put ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relying on: relay on sb/sth relay upon sb/sth ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relying on: relay on sb/sth relay upon sb/sth ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assemblage: مونتاژ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assemblage: مونتاژ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

binge: سوء استفاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

utopian: جامعه ای کامل، عالی و بدون نقص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utopian: جامعه ای کامل، عالی و بدون نقص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outsider: بیطرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overture: قطعه موسیقی آغازین ( پیش درامد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ladger: سند یا دفتر که تمام فعالیتها مالیاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divergent: متفاوت از بقیه مثال: a divergent a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

punch line: آن قسمت از جک که باعث خنده میشود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

punch line: آن قسمت از جک که باعث خنده میشود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brewing: bad situation happening. example1: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsumed: including and containing شامل شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsumed: including and containing شامل شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplanted: جایگزین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplanted: جایگزین کردن

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمد بختیاری