MOHSEN POORMOHAMMAD KARAJ - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فدات شم: I would die for you بمیرم برات فدا ...

١١ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فدات: I would die for you بمیرم برات فد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

day after day: هرروز روزها

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolong: به معنی کش دادن و طول دادن کاری Do ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summarize: مترادف SUM UP به معنی خلاصه کردن I ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sum up: مترادف SUMMARIZE به معنی خلاصه کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep moving: به حرکت ادامه دادن ( متوقف نشدن تو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قرص: قرص ( دارو ) هم PILL میشه هم TABLET ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استان: PROVINCE میشه استان CITY میشه شه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

varication: تنوع ، گوناگون ، متنوع variety تنو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

varication: تنوع ، گوناگون ، متنوع variety تنو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

munificent: بخشنده ، سخاوتمند مانی فکر میکنه ی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

factitious: ساختگی ، مصنوعی میشه CREATED BY HU ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

factitious: ساختگی ، مصنوعی میشه CREATED BY HU ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disseminate: پخش یا منتشر کردن خبری ( منظور از م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deliberate: حساب شده عمدی کنکاش کردن ( تفکر ع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obloquy: بد گویی ، ناسزا ، افترا ، سرزنش HI ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obloquy: بد گویی ، ناسزا ، افترا ، سرزنش HI ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remise: معنی اصلیش از حق خود گذشتن، گذشت کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remise: معنی اصلیش از حق خود گذشتن، گذشت کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dearth: قحطی ، گرانی ، کمبود DEARTH OF HOS ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تحمل کردن: ENDURE به معنای تحمل کردن go throug ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایندگان: Posterity آیندگان نسل های آینده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

callow: شخص بیتجربه و ناشی ( کلش بوی قرمه س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

callow: شخص بیتجربه و ناشی ( کلش بوی قرمه س ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: Your mind is a magnet. If you think ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taut: سفت ، شق ، محکم بسته شده tight سفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taut: سفت ، شق ، محکم بسته شده tight سفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unearth: معنی کشف کردن و فهمیدن اشتباهه une ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

martinet: شخص با انظباط و سخت گیر ( سخت گیر د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

martinet: شخص با انظباط و سخت گیر ( سخت گیر د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mollify: آرام کردن - تسکین دادن - نرم کردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reputed: به معنی مشهور، خوشنام، محبوب متراد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brigand: راهزن ، یاغی ، دزد، غارتگر مترادف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brigand: راهزن ، یاغی ، دزد، غارتگر مترادف ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بد بین: OPTIMISTIC خوش بین PESSIMISTIC بدب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بد بین: OPTIMISTIC خوش بین PESSIMISTIC بدب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوش بین: OPTIMISTIC خوش بین PESSIMISTIC بدب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raiment: مترادف CLOTH و GARMENT به معنی پوشا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iniquity: EQUITY میشه عدل، انصاف پیشوند هم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

largess: معنیش میشه سخاوتمند ، گشاده دست ، ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

largess: معنیش میشه سخاوتمند ، گشاده دست ، ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excoriate: پوست چیزی را کندن مثلا: I EXCORIAT ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انتقاد کردن: criticize به معنای انتقاد کردن I c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فهرست: Contents ، roster، schedule، list ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vestige: نشان ، اثر ، جای پا THERE WAS NO V ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artifice: معنیش میشه : مهارت ، هنر ، استادی ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اشاره کردن: POINT، BECKON، MENTION، HINT اینا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اغتشاش: ANARCHY میشه اغتشاش ، بی نظمی ، خود ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوکرتم: I AM YOUR SERVANT کلمه باکلاس تر ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوکرتم: I AM YOUR SERVANT کلمه باکلاس تر ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenetic: FRENETIC میشه شخص آشفته، عصبانی ، ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capritious: دم دمی مزاج ، هوس باز مترادف با ER ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capritious: دم دمی مزاج ، هوس باز مترادف با ER ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comely: خوشکل ، خوب ( طرف خوب چیزیه ) I W ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semantic: شاخه ای از زبان شناسی که به مطالعه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surmise: به معنی حدس ، گمان ، حدس زدن، گمان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نسل کشی: Genocide به معنی نسل کشی هست کلا c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سرگیجه: DIZZINESS و VERTIGO ( بیشتر استفاده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قتل: Genocide به معنی نسل کشی هست کلا c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خودکشی: Genocide به معنی نسل کشی هست کلا c ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinto: خال خال ، نقطه نقطه ، رنگ به رنگ م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cease: CEASE به معنای متوقف کردن کاری هست ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

مدال‌های MOHSEN POORMOHAMMAD KARAJ