عماد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intensity: شورمندی = مشتاق مشتاق = دارای شور و ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توامان: باهم جنابه دوقلو همزاد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

because of this: به این دلیل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

layered: لایه لایه چند لایه لایه دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work environment: محل کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensity: شورمندی = مشتاق مشتاق = دارای شور و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

absorb: به خاطر سپردن حفظ کردن یاد گرفتن آم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stressful: دلهره آور استرس زا پراسترس پرفشار پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

when: درحالی که در صورتی که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some much needed: مقدار مورد نیاز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relief: تسکین = التیام [مترادف] التیام = عل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whether: [مترادف] in the event that در صورتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skyrocket: افزایش سریع افزایش صعودی [به سرعت] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional surge: فشار عاطفی فشار احساسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

energized: [مترادف] excited: برانگیخته stimula ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

energized: [مترادف] excited: برانگیخته stimula ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improve: افزودن افزایش بیشتر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pure: بی عیب کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

natural ambience: طبیعت گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm music: موسیقی عاشقانه موسیقی پرهیجان موسیق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perfect: خوب مناسب مطلوب شایسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thus: در نتیجه بنابراین حاصل، حاصل شدن، ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

improved: enhanced: بالا بردن، افزودن، افزایش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attentive: هوشیار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attentive: هوشیار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspiration: خلاقیت ایده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enhanced: تقویت شده تقویت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attentiveness: هوشیاری ذهن آگاهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self regulation: خود تنظیمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self leadership: رهبری بر خود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

but also: ولی اما مگر با این حال در عین حال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outside the box: گسترده تر وسیع تر خارج از محدوده خا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creative juices: جوهره خلاق جوهره خلاقیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creative juices: جوهره خلاق جوهره خلاقیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneously: به طور ناگهانی اتفاقی تصادفی یهویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind’s eye: چشم ذهنی ذهن نظر انگاشت تخیل پندار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind’s eye: چشم ذهنی ذهن نظر انگاشت تخیل پندار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flow forth: جریان رو به جلو جریان به سمت بیرون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep intuition: بینش عمیق شهود عمیق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspiration: الهام گرفتن الهام گیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

into: در ظرف در حالت ظرف: قید , ظرف , مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

توامان: باهم جنابه دوقلو همزاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توامان: باهم جنابه دوقلو همزاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

توامان: با هم با یکدیگر همزمان و باهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tandem: توامان با هم با یکدیگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inexplicaility: توضیح ناپذیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intuitive insight: درون بینی بصیرت بینش شهودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip on: پوشیدن گذاشتن برتن کردن مکان قراردا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat: [مترادف] pulsation: ارتعاشات، لرزش، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

new age: جدید نوین مدرن تازه نو امروزی امروز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

new age: جدید نوین مدرن تازه نو امروزی امروز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

music keys: نت های موسیقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turncoat: نوازنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

key: ( موسیقی ) نُت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stock: عادی، معمولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: یکدست - ثابت

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entrain: همگام کردن، هماهنگ کردن

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

documented: تایید شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ancient priests: کاهنان باستانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wash over: احساسات و عواطف کسی را ناگهانی و عم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lower abdomen: پایین شکم زیر شکم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lower abdomen: پایین شکم زیر شکم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pure bliss: سعادت واقعی خوشبختی کامل خوشبختی وا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweeps away: از بین می برد از میان بر می دارد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aura: روحیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underneath: . Underneath, the film is a subtle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

systematically: به طور سازمان یافته به شکل هدفمند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free of distraction: بدون مزاحمت بدون شلوغی عاری از حواس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gentle: آرام = ملایم ملایم = موافق و مناسب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distraction: آشفتگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental noise: درگیری ذهنی شلوغی ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

along with: علاوه بر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: گسترش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

listen up: گوش کنید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

listen up: گوش کنید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wind down: به تدریج کم شود تا به طور کامل پایا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anaesthetic: هوش بر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sentient beings: موجودات ذیشعور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentient beings: موجودات ذیشعور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underpinning: بر اساس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpinning: بر اساس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm and peaceful: آرامش و آسودگی آرامش و آسایش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ancient instruments: وسایل باستانی ابزارهای باستانی ادوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

because of this: به این دلیل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meditative: describes things that are related t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meditative: describes things that are related t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quiet contemplation: تعمق در خاموشی تفکر آرام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

history behind: تاریخچه پشت تاریخ پشت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tension: [روان شناسی] احساس فشار روانی و جسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentient beings: موجودی که می تواند درد و رنج بکشد؛ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pick me up: انرژی زا ( در حالت صفت ) چیز انرژی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pick me up: انرژی زا ( در حالت صفت ) چیز انرژی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

productive: کارآمد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synthesizer: ترکیب گر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slowest: کندترین آهسته ترین پایین ترین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

studies suggest: مطالعات حاکی از آن است مطالعات بیان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

studies suggest: مطالعات حاکی از آن است مطالعات بیان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suggest: بیانگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical conditions: مراقبت های پزشکی معالجات وضعیت پزشک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

medical conditions: مراقبت های پزشکی معالجات وضعیت پزشک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clinical settings: محیط های بالینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clinical settings: محیط های بالینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well being: [علوم سلامت] داشتن زندگی خوب و احسا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: ایجاد کردن، به وجود آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potential: توانمندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

visuals: انواع مختلف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal magnetism: جاذبه ی شخصی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

positivity: مثبت نگری مثبت اندیشی مثبت کرداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positivity: positivity: مثبت گرایی positive thi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fast paced: پر شتاب پر سرعت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

layered: لایه لایه چند لایه لایه دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

layered: لایه لایه چند لایه لایه دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

remaps: تنظیم مجدد مجدداً تنظیم کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endogenous morphine: مرفین طبیعی بدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finding joy: شاد بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

can do: توانمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can do: توانمند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rejuvenation: بازجوان سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rejuvenation: بازجوان سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

featuring: شامل با وجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

featuring: شامل با وجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contemplate: ژرف اندیشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

super: محشر فوق‎العاده عالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neural entrainment: پیروی عصبی همگام سازی عصبی

١ سال پیش

مدال‌های عماد