فارسی را پاس بداریم. - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holding: گروه سرمایه گذاری

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effectively: عملاً

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frac: شکاف دهنده عمل شکاف دادن شکستن و گش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: قابل قبول، ( گزینه ) اقتصادی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to calm the nerves: به منظور خاطر جمعی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unload: تخلیه ( از طریق انتقال به تاسیسات د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

farming into: ورود به یک حوضه جدید کاری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncontracted: غیر قراردادی

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

title: حق استفاده یا حق مالکیت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tundra: سرد دشت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uptake: استقبال از عرضه چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operator: مسئول مستقیم عملیات میدانی بهره برد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

committee: کار گروه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shock: تکانه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatically: به طور چشمگیری به نحو بارزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tailor: در نظر گرفتن تنظیم کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

competency: توانمندی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

terms: تعهدات Terms and Conditions تعهدات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

objective: کمی عینی قابل مشاهده هدف وسیله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

construction: احداث ( در مقایسه با Manufacturing ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: بر حسب از منظر بر مبنای

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

authority: مدیریت نماینده ( دولت ) متصدی امور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

entitle: ( از حقوقی ) برخوردار ساختن مستحق س ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

format: قالب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authorization: مجوز. Authorization Period دوره مج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

robust: منسجم قوی استوار محکم خوب مستحکم من ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plateau: در نفت و گاز: ( نمودار ) تولید یکنو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciation: برآورد، ارزیابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sanction: در اقتصاد: تحریم. در پروژه: تصویب، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nudge: تلنگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endorsement: تایید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straddle: تقسیم شدن ( میان چند طرف )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

association: شراکت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prepare: تهیه کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash call: درخواست پول نقد درخواست تامین مالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash call: درخواست پول نقد درخواست تامین مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash calls: درخواستهای پول نقد درخواستهای تامین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call: درخواست کردن فراخوان خرید Call Opti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valorize: ارزش گذاری ( به ویژه در ارتباط با م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valorize: ارزش گذاری ( به ویژه در ارتباط با م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acquire: اکتساب کردن به دست آوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insert: گنجاندن درج کردن الحاق کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surface: سطح زمین Surface rental اجاره زمین، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surface rental: اجاره زمین، حق الارض

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reimburse: در حسابداری هزینه ها، reimburse برا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remunerate: در حسابداری قراردادهای نفت و گاز اگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remunerate: در حسابداری قراردادهای نفت و گاز اگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pilot: اجرای آزمایشی یک طرح در مقیاس کوچک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senso: ( ایتالیایی ) حس خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

senso: ( ایتالیایی ) حس خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shock: تکانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remuneration: در حسابداری قراردادهای نفت و گاز اگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reimbursement: در حسابداری قراردادهای نفت و گاز اگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: قرارداد معامله توافق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehabilitation: در نفت و گاز: ارتقای ضریب بازیافت ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work over: در نفت و گاز: تعمیر چاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

counterparty: شریک طرف قرارداد پیمانکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counterparty: شریک طرف قرارداد پیمانکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concluded: منعقد شده مورد توافق قرار گرفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unanimity: ( قاعده ) اتفاق آراء مقایسه کنید با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unanimity: ( قاعده ) اتفاق آراء مقایسه کنید با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over: واگذاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entity: نهاد شرکت موسسه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fee: دستمزد حق الزحمه مظنه قیمت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expenditure: هزینه ( سرمایه ای ) . هزینه ( احدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

expenditure: هزینه ( سرمایه ای ) . هزینه ( احدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expense: هزینه ( عملیاتی یا جاری ) . ( Ope ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operating expense: هزینه های جاری یا عملیاتی. ( Oper ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capital expenditure: هزینه های سرمایه ای یا هزینه های اح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital expenditure: هزینه های سرمایه ای یا هزینه های اح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisions: قیود شرایط مقررات ( صندوق ) ذخیره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: ( ساختار چیزی را ) شکل دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contracted: توافق شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contracted: توافق شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: خطر، ریسک، در معرض، مواجهه، میزان. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

TO: نسبت به ( ابتدای جمله ) به منظور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corporate: تلفیقی یکپارچه کننده در قالب شرکت ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: فعالیت داشتن حضور داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sufficient: تامین کردن کفایت کافی بودن مطلوب قا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depreciation: کاهش ارزش ( پول ) . استهلاک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spread: پخش کردن توزیع کردن تفکیک کردن گستر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

result: وضعیت نتیجه تراز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intuition: درک، الهام، بصیرت، فراست، حس، کشف و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subjective: ذهنیت ذهنی حدسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objective: کمی عینی قابل مشاهده هدف وسیله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convey: بیان رساندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw back: ایراد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

search: تحقیق جستجو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

search: تحقیق جستجو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shrinkage: از زیر کار در رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrinkage: از زیر کار در رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toilet: مستراح مبرز مبال توالت دستشویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water closet: مستراح مبرز مبال توالت دستشویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

WC: مستراح مبال مبرز دستشویی توالت ( W ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accountant: مستوفی حسابدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dealing with: مواجه بودن با . . . . سر و کار داش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal with: مواجه بودن با . . . سر و کار داشتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

material: تحقق ( پیدا کردن ) محقق ( شدن ) و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imputation: در حسابداری: ( هزینه های ) ضمنی ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

materialized: تحقق یافتن محقق شدن واقعی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

materialized: تحقق یافتن محقق شدن واقعی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at call: به محض درخواست عندالمطالبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at call: به محض درخواست عندالمطالبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at cost: به بهای تمام شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at cost price: به قیمت هزینه شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at cost price: به قیمت هزینه شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summary: خلاصه وضعیت خلاصه مختصر اختصاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sunk: Sunk cost هزینه از دست رفته و بی با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunk cost: هزینه از دست رفته و بی بازگشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

captive: تحت اختیار. مثلا شرکتی که تحت اختی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut off: Cut off date تاریخ تعطیلی تاریخ انق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schooling: تحصیل آموزش آموزش ضمن خدمت آموزش م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best practice: روش برتر رویه برتر بهترین شیوه بهتر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedule: زمانبندی ( پروژه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

compensation: حقوق و دستمزد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take into account: در نظر گرفتن مد نظر قرار دادن در نظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: بر حسب از منظر بر مبنای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over engineering: طراحی مهندسی فراتر از نیاز معمول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over engineering: طراحی مهندسی فراتر از نیاز معمول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contribution: دستاورد سهم نقش رهاورد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mega project: ابر پروژه پروژه های بزرگ، مثل پروژه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mega project: ابر پروژه پروژه های بزرگ، مثل پروژه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: راهبری هدایت کنترل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conception: نقطه شروع نقطه آغاز ابتدای کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overrun: فراتر رفتن از حد مجاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bias: انحراف کج روی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over: تحویل دادن پروژه به کارفرما جهت شرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: محقق ساختن تحویل دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cascade: متوالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scope: طرح نهایی قلمرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modularized: بخش بخش کردن شکست کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modularized: بخش بخش کردن شکست کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

aggressive: فراتر از حد زیاده از حد تحمیلی بلند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authorized: مصوب مجاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authorized: مصوب مجاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

projected: پیش بینی شده در نظر گرفته شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

translate: ترجمه کردن تبدیل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alignment: هماهنگ، هماهنگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

execution: اجرا، انجام Do

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

execution: اجرا، انجام Do

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

robust: منسجم قوی استوار محکم خوب مستحکم من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

milestone: بزنگاه نقطه عطف نقطه ورود به مرحله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life cycle: دوره زندگی چرخه حیات طول عمر عمر پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retention: نگهداری حفاظت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

retention: نگهداری حفاظت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

app: ( در برنامه های تلفن همراه ) کار اف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turnover: تحویل گردش مالی انتقال برگشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

definition: تعیین جزئیات. پیشرفت ( کار یا پروژ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

definition: تعیین جزئیات. پیشرفت ( کار یا پروژ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contingency: عدم اطمینان. محتمل الوقوع. احتمال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceive: تصور یا برداشت از امری ( که میتواند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceived: تصور یا برداشتی که میتواند با واقعی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

influence: کنترل کردن کنترل تاثیر، توانایی، نف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assumed away: خارج از کنترل برونزا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competency: توانمندی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk exposure: میزان ریسک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vendor: عرضه کنندگان در مناقصات: Vendor li ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contribute: نقش داشتن سهم داشتن دستاورد داشتن ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in charge of: در مقام مسئول . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traceability: قابلیت رصد قابلیت پایش قابلیت ردیاب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traceability: قابلیت رصد قابلیت پایش قابلیت ردیاب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start up: شروع به تولید پس از مرحله راه انداز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commissioning: راه اندازی مرحله ای پیش از شروع به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tie in: وابسته. ( رعایت ) هماهنگی. در نف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie in: وابسته. ( رعایت ) هماهنگی. در نف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

site: ساختگاه کارگاه محوطه کارگاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

module: اجزاء جزء ظرفیت گنجایش واحد قسمت زی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

narrow: مشخص کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

follow up: گام تکمیلی پیگیری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

item: بخش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

package: مجموعه ( خاص )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

archive: بایگانی سند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

archive: بایگانی سند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

requirements: الزامات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sketch: طراحی اولیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw up: تدوین کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rough: حدسی تقریبی کلی ناهموار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brainstorm: فکر بکر نظریه پردازی ایده پردازی هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

work breakdown structure: ساختار شکست کار سلسله مراتب اجرای ط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: شکست کار تجزیه موضوع یا امری شکست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business: کسب و کار تجارت داد و ستد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unload: تخلیه ( از طریق انتقال به تاسیسات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unload: تخلیه ( از طریق انتقال به تاسیسات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

off load: تخلیه ( از طریق انتقال به تاسیسات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off load: تخلیه ( از طریق انتقال به تاسیسات د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

initation: شروع آغاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initation: شروع آغاز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long lead: زمانبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long lead: زمانبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prerequisite: شرط لازم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reference: معرف بازگشت عطف مرجع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

invoice: صورتحساب صورت وضعیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invoice: صورتحساب صورت وضعیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: مناسب خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discipline: سرفصل بخش قسمت در مقابل Content که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

process: بررسی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mobilize: بسیج ( امکانات و پرسنل )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilize: بسیج ( امکانات و پرسنل )

١٠ ماه پیش

مدال‌های فارسی را پاس بداریم.