فارسی را پاس بداریم. - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

invoice: صورتحساب صورت وضعیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invoice: صورتحساب صورت وضعیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: مناسب خوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discipline: سرفصل بخش قسمت در مقابل Content که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

process: بررسی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mobilize: بسیج ( امکانات و پرسنل )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilize: بسیج ( امکانات و پرسنل )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utility: در اقتصاد: مطلوبیت، فایده. در واحد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

realisation: به سرانجام رساندن آماده تحویل ساختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interface: واسطه رابط میانجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hookup: مرتبط ساختن اجزاء یا افراد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

finalisation: نهایی سازی نهایی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pros: موافقان Pros & Cons موافقان و مخالف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pros: موافقان Pros & Cons موافقان و مخالف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cons: مخالفان Pros & Cons موافقان و مخالف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rigidity: چسبندگی عدم انعطاف انعطاف ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

along: همراه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: Crack Spread شکاف قیمتی نفت خام با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack spread: شکاف قیمتی نفت خام با فرآورده های ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack spread: شکاف قیمتی نفت خام با فرآورده های ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monetization: درآمد زایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

monetization: درآمد زایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

secondees: نیروی انسانی کارفرما که برای نیل به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secondees: نیروی انسانی کارفرما که برای نیل به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic zone exclusive: منطقه ویژه اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public hearing: جلسات اطلاع رسانی و پرسش و پاسخ عمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public hearing: جلسات اطلاع رسانی و پرسش و پاسخ عمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consortia: جمع کنسرسیوم کنسرسیوم ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consortia: جمع کنسرسیوم کنسرسیوم ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subjectivity: قضاوت شخصی سلیقه ای ذهنیت بر مبنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contingent: احتمالی محتمل الوقوع مشروط ( به چیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premature: نابهنگام زودرس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reservation price: حد قیمت قابل قبول. حداقل قیمتی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reservation price: حد قیمت قابل قبول. حداقل قیمتی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ring fencing: در نفت و گاز: مجزا سازی مالیاتی. ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in situ: در جا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

client: کاربر کارفرما مشتری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treatment: تصفیه پالایش عمل آوری بهسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

establishment: تعیین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

populate: به دست آمده موجود شناخته شده در دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bulk: عمده قطعات وابسته به تجهیزات اصلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

material take off: لیست اقلام و کالاهای مورد نیاز پروژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

material take off: لیست اقلام و کالاهای مورد نیاز پروژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maturity: میزان پیشرفت ( پروژه ) تکمیل بلوغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accommodation: اسکان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complete: تکمیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exclusion: کنار گذاشتن در نظر نگرفتن پوشش نداد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contingencies: عدم اطمینانها احتمالات Contingency ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allowances: هزینه های فوق العاده Contingency را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allowances: هزینه های فوق العاده Contingency را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

force majeure: رخداد وضعیت غیر قابل پیش بینی. این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

force majeure: رخداد وضعیت غیر قابل پیش بینی. این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

associated: همراه وابسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

codification: ( اختصاص ) شماره شناسایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rack: ساختار چارچوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll up: حاصل جمع سر جمع خلاصه شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle: حل و فصل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demobilization: عدم تحرک ثابت بودن غیر قابل حرکت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bind: وابسته بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

binded: وابسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reimbursable: ( هزینه های ) قابل بازپرداخت ( به پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enforce: تنفیذ کردن ( قرارداد )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enforced: ( قرارداد ) تنفیذ شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: جدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

topside: در نفت: سازه بالایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beware: هشدار مواظب بودن حذر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beware: هشدار مواظب بودن حذر کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drafted: ترسیم شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drafted: ترسیم شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draft: ترسیم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibits: پیوست های ( قرارداد )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

featured: مشخص شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quotation: مظنه اعلان اعلامیه بیانیه اطلاعیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

approval: تصویب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approval: تصویب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change order: دستور تغییر در مولفه های پروژه ( از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leading: هدایت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: مهم بسیار مهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

due to: از ناحیه ی . . . از طرف . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

visa: روادید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visa: روادید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

headquarter: اداره مرکزی دفتر ستادی دفتر مرکزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

finance: تامین مالی مالیه استقراض اخذ وام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

financing: تامین مالی تدارک وجوه تهیه پول استق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recourse: حق مراجعه ( به ضامن )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gate: دروازه رسوایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compose: آماده سازی جهت ارسال پست الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swap: ( قرارداد ) معاوضه یا تاخت.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hybrid: ترکیبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ex ante: before the event قبل از واقعه. موا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ex post: after the fact بعد از رخداد. بعد ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upload: بارگذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bungalow: خانه ویلایی. در آبادان چنین خانه ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umbilical: شبکه جمع آوری نفت و گاز در کف دریا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

federal: ( دولت ) مرکزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sukuk: صکوک اوراق بهادار اسلامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off take contract: قرارداد پیش خرید محصولات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sovereign guarantee: تضامین دولتی. تضمین دولتی.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capital intensive: سرمایه بر. صنعتی که نیازمند منابع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capital intensive: سرمایه بر. صنعتی که نیازمند منابع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

labor intensive: کاربر. صنعتی که نیازمند نیروی کار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clacket: برش واره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most likely: محتمل ترین حالت. واقع بینانه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consortium: ائتلاف. مشارکت. اتحادیه. کنسرسیو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spv: Special Purpose Vehicle شرکت پروژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

franchise: خود سهم سهم بیمه گذار خود پرداخت حق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

note: یادداشت توجه کردن سند اسناد ( Notes ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

institution: نهاد. آداب انجام امور را نهاد می گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

host government: دولت میزبان. در تامین مالی: سرمایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

host: میزبان. ( Host government در تامی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرمایه پذیر: Host government Investee

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispute: اختلاف مشاجره نزاع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settlement: حل و فصل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: اوراق قرضه وثیقه ضمانت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

link: پیوند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over the counter: خارج از بورس فرابورس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

letter of inclusion: ضمانتنامه فرعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subordinated loan: وام دست دوم وام تبعی وامی که بازپرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

differed payment: بازپرداخت مدت دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payment: پرداخت بازپرداخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior debt: وام ارجح. وام ارشد. وامی که بازپر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mezzanine: بینابین ثانویه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autarky: خود بسندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gross: افزایش دادن. ناخالص.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capex: هزینه های سرمایه ای Capital Expendi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opcosts: Operating Costs or OPEX هزینه های ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opcost: Operating Cost : OPEX هزینه های عمل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leasing: اجاره اعتباری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derivatives: ( بازار اوراق ) مشتقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partnership: مشارکت. Partnership Sukuk اوراق مش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleeping: Sleeping Partnership Sukuk اوراق مض ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

originator: بانی متقاضی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

originator: بانی متقاضی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sales agent: عامل فروش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paying agent: عامل پرداخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

committed underwriter: ( نهاد ) متعهد پذیره نویس.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

investor: سرمایه گذار دارنده اوراق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investor: سرمایه گذار دارنده اوراق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

investors: سرمایه گذاران دارندگان اوراق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investors: سرمایه گذاران دارندگان اوراق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

market maker: بازار گردان بازار ساز تنظیم گر عرضه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guarantor: ضامن متعهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guarantor: ضامن متعهد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investment bank: بانک سرمایه گذاری شرکت تامین سرمایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spam: فیلتر هرزنامه ناخواسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

investee: سرمایه پذیر ( معمولا دستگاه اجرایی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take or pay: ( قرارداد ) ببر یا بپرداز ( مبنای پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take and pay: ( قرارداد ) ببر و بپرداز ( مبنای پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put or pay: ( قرارداد ) تحویل یا پرداخت ( معمول ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twit: پیام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certain: اصلی مشخص معین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whether: هرچند اگرچه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so what: چیست؟ چیه؟ مهم نیست اهمیتی نداره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cache: ( حافظه ) نهان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slime: نرمک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integral: حاصل جمع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

premier: برتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

email: رایانامه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stakeholder: ذینفع. سهامدار. مشارکت کننده در خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

politech: پیوند سیاست و فناوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

therof: پس از آن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revamping: بازسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding: گروه سرمایه گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin off: شرکت زایشی ( از کسب و کار اصلی ) و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innotech: نوآوری و فناوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moot court: شبه دادرسی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

work over: در صنعت نفت: تعمیر چاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work over: در صنعت نفت: تعمیر چاه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evacuation: انتقال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evacuation: انتقال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evacuation costs: هزینه های انتقال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal: قرارداد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battery: مخزن نگهداری نفت. Tank battery به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

practice: Practice: رویه Practise :ورزش، تمری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

course of action: گزینه، فرآیند، اسلوب عملکرد، روش، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

farm out: اجاره دادن زمین بابت انجام فعالیتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farm out: اجاره دادن زمین بابت انجام فعالیتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

working interest: منافع عملیاتی، سهم از یک طرح یا پرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

working interest: منافع عملیاتی، سهم از یک طرح یا پرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carry: انجام دادن در بر داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carry back: در حسابداری: انتقال به دوره قبل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry back: در حسابداری: انتقال به دوره قبل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carry forward: در حسابداری: انتقال به دوره بعد

١ سال پیش

مدال‌های فارسی را پاس بداریم.