زهراکهدویی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little strokes fell great oaks: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stock: کلیشه ای عادی

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runt: آدمی که ضعیفه و ترسوعه و ما ازش خوش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kidding around: مسخره بازی درآوردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

major: تحصیل کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot on: دقیق و درست

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clangour: صدای بلندی که یکسره تکرار میشه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vortex: گردباد. گرداب

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fledge: این کلمه فعله یعنی پرنده ای که بالش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fold: اگه یه بیزینس ورشکست بشه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: نتیجه دادن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chatter: صدای تولید شده از دندان ها وقتی که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eat up: خود خوری کردن نشخوار فکری و خورا نا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominion: حکومت قلمرو مالکیت کنترل قدرت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come across: اتفاقی به چیزی برخوردن ( آدم ) یه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sideline: توی بازی و ورزش اگر کسی sideline بش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: یه چیز شیرین مثل بیسکوئیت و . . .

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: در مقالات کسی که مورد بحث و آزمایش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mental arithmetic: محاسبه ذهنی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minute: با تلفظ " ماینوت" به معنی کوچک

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set a store: برای چیزی ارزش قائل بودن باور داشتن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

niche: زیستگاه Habitat

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardwire: الگوی رفتاری در ذهن حک شدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تحریک پذیری: Irritability )

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

establish: ثابت کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acoustically: از نظر صدایی و پژواکی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arborize: وقتی سلول های عصبی ساختاری مثل درخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: اطلاع قبلی برای کنسل کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

color code: یه چیز رو تقسیم بندی کردن و هر قسمت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperkinetic: بیش فعالی داشتن و اعضای بدن بیش از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلفی جانبی: Dorsolateral

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral injury: به حالتی گفته میشه که برای مثال فرد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call tracing: رد تماسی را زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take in: شامل شدن/در برگرفتن گول زدن و سر کس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock the hustle: سخت کار کردن و حتی از روش غیر قانون ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut somebody a check: چک برای کسی نوشتن و دادن بهش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glamazon: خوشگل و با اعتماد به نفس

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نارسانا: Insulator نارسانا Conductive رسانا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somebody's take on: نظر کسی راجع به چیزی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groom: از یک بچه یا آدم جوان سوا استفاده ج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sunbeam: پرتو خورشید

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the haps: چه خبر؟ خبر جدید؟

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابل: تیرانداز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sequester: ۱. توقیف کردن اموال به صورت موقتی ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silver alert: when an elderly, developmentally, o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reverse alert: a computerized emergency telephone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dishonarable discharge: an order to someone to leave the ar ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crash and burn: نابود شدن داغون شدن شکست خوردن غم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crash and burn: نابود شدن داغون شدن شکست خوردن غم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kike: کلمه توهین آمیز به یهودیان نسبت دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dominion: حکومت قلمرو مالکیت کنترل قدرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal balance: A situation where the level of acti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

total loss: خسارتی که در آن آنقدر کالا آسیب ببن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constrict: منقبض شدن باریک شدن His throat beca ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep inertia: That heavy feeling right after you ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enrage: کسی را خیلی عصبانی کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kidding around: مسخره بازی درآوردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punch the clock: سر کار رفتن After 16 years punching ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

currency in circulation: گردش مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deck the halls: To deck the halls means�to decorate ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

percision: املای درست واژه Precision

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anima: قسمت زنانه شخصیت مردان روح جان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assimilable: قابل فهم ) کتاب ( جذب شدنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extravagant taste: ولخرجی کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discovery learning: آموزشی که خود دانش آموز کشف و مطالع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basket case: کشور یا سازمانی که در وضعیت بد اقتص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

giblet: سیرابی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for the future reference: برای اتفاقات آینده در آینده For�f ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

place under arrest: بازداشت کردن دستگیر کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high volume: در مقدار زیاد در تعا بالا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

illegitimate: بچه نامشروع غیرقانونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illegitimate: بچه نامشروع غیرقانونی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hippen: پوشک بچه Nappy Diaper

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antevasin: کسی که در مرز تعالی و مادی گرایی زن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mixtape: میکس چندتا آهنگ که بیش از ۱۰ دقیقه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gruff: صدا زمخت و خشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gnash: از خشم دندان به هم فشردن و ساییدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condescension: رفتار و نگاه بالا به پایین خود برت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

far be it from me: من کی باشم که بگم کسی چکار کنه یا ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loose end: کار ناتمام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cahoots: کلمه ای غیر رسمیه به معنی روی هم ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a cog in the wheel: یا A cog in the machine یعنی فردی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubting thomas: Skeptical فرد شکاک و بدبین

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unenthused: not interested or appreciative; une ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deliciously: خیلی خوشایند و دلپذیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grievously: شدیدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disaffect: موجب نارضایتی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

triplicate: سه تا کپی از روی چیزی زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

combinational: ترکیبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conservatively: محافظه کارانه به طوری مراقب و مواظب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

completionist: به فردی گفته میشه که تلاش می کنه مج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flinching: لرزان از روی ترس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

small minded: سطح پایین قدیمی پوسیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

balsa: نوعی چوب سبک که از درختی در امریکا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fledge: این کلمه فعله یعنی پرنده ای که بالش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unbeknown: بدون اطلاع کسی بدون اینکه کسی خبر د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail thin: لاغر مردی Very slender

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kenning: هم ردیف قرار دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hot zone: منطقه/ جایی که بیماری های واگیردار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kemp: Coarse موی زبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dryasdust: حوصله سر بر خسته کنند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squiffy: مست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hack away: به آرمی مقدار چیزی را کاهش دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

promissory: تعهدنامه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line in the sand: مرز تعیین کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

darndest thing: خیلی عجیبه باعث تعجبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strychnine: نوعی سم که از دانه. گیاهان درختان ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiddlestick: چرند چرت و پرت کخ با عقل جور درنیاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all flesh: تمام موجودات اعم از انسان و حیوان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloodstained: آغشته به خون

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bondedness: بهم دلبسته بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crinkled: چروکیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unguarded: احساس نا امنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه راه: Striped لباس راه راه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remindful: یاد اور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

salary increment: افزایش حقوق

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدو تولد: At bith

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

does not bite: کارت نداره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try the veal: جمله ای که بعد از جک تعریف کردن میگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

settlement of account: تسویه حساب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come up with the rations: وقتی لایق و شایسته نباشی اما بهت جا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social policy: سیاست اجتماعی در زندگی اجتماعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rollicking: شاد پر سر و صدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

novelette: رمان های کوتاه آبکی رمانتیک که شخصی ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١٠ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ترجمه عبارت (در معرض چیزی قرار گرفت ...

١٠ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معنی run a diagnostic چی میشه؟

١٠ ماه پیش

مدال‌های زهراکهدویی