میثم علیزاده لشکانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mini cooper: یه نوع خودرو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mini cooper: یه نوع خودرو

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be in love with: عاشق شدن ( بودن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in love with: عاشق شدن ( بودن )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with brass knobs on: ● اگر به تنهایی و در انتهای جمله ای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with knobs on: ● اگر به تنهایی و در انتهای جمله ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with knobs on: ● اگر به تنهایی و در انتهای جمله ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pensioner: بازنشسته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pensioner: بازنشسته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

argumentative: کسی که اهل بحث و جدل است

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: اَصل، غیر جعلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

growl: غارو غور کردن غریدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demonology: علم احظار ارواح

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypocritic: انسان ریاکار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypocritical: ریاکار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocritical: ریاکار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sincere: صادق، بی ریا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no offense: جسارت نباشه ها . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's my vote: این نظر منه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provincial: استانی کوته فکرانه، دمده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvation: رستگاری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very fitting: بنازم. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sonny: پسر!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sonny: پسر!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aren't you a peach: چقدر نازی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nice spot: جای قشنگیه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coordinate: متناسب کردن، هماهنگ سازی کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coordinate: متناسب سازی، هماهنگ کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

communal: مشارکتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communal: مشارکتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shipment: ترابری، حمل کالا به مکانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harvesting: برداشت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

planting: کاشت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

planting: کاشت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

waxing: ●بزرگتر شدن، قرص تر شدن، به حجم چیز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waning: ● کوچکتر شدن، از حجم چیزی کاسته شدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

latitude: عرض جغرافیایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practise: عمل کردن، انجام دادن، تمرین کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

municipal: شهری درون مرزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

municipal: شهری درون مرزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equinox: در طول یک سال، دو بار مدت زمان شب و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equinox: در طول یک سال، دو بار مدت زمان شب و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disseminate: اشاعه کردن، ترویج کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timekeeper: ثبت کننده زمان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

escapement: چرخ دنگ در واقع چرخ دنده ای است که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escapement: چرخ دنگ در واقع چرخ دنده ای است که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tension: ● تنش ● در مورد فنر یعنی نیروی کشش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pendulum: پاندول

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floor standing: ایستاده، پایه تخت مانند ساعت ایستاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

floor standing: ایستاده، پایه تخت مانند ساعت ایستاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positioning: مکان یابی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

original: ● اصلی، اولیه ● ابتکاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calibrate: ● تحت قاعده درآوردن، مطابق ساختن ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

precision: نکته قابل توجه در مورد این کلمه این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motive: توجه کنید که این کلمه هم اسم است و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pendulum: به تلفظ این کلمه دقت کنید: پِنجِلِم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: ● تخته سنگ، صخره ● جنباندن، تکان دا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accommodate: در خود جای دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlighten: شیرفهم کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the surface: این طور به نظر میاد که . . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lighthearted: ● سرخوش ● شوخی وار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tired: ● خسته ● جواد، تکراری، خز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bear out: تایید کردن ● در واقع ادعا، داستان ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

borne out: Borne اسم مفعول برای Bear است . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conscientious: وظیفه شناس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

care to name: قبلش هم any میاد مثلا: Any thing y ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

care to name: قبلش هم any میاد مثلا: Any thing y ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quibble: ● یه چیز کوچیک ( از یه موضوع کلی ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone to shame: با عملکرد بهتر باعث خجالت ( شرمندگی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rearing: بزرگ کردن ( پرورش دادن ) فرزند یا ح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rearing: بزرگ کردن ( پرورش دادن ) فرزند یا ح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bearing: بلبرینگ تاثیر ■ lose bearing یعنی گ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bearing and rearing: سروکله زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrestrial: مربوط به کره زمین ( نه کرات دیگر ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poised: آماده ( به انجام کاری )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detection: کشف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detection: کشف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cog: چرخ دنده دندانه ی روی چرخ دنده کسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenuous: ظریف و نازک متزلزل، ضعیف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenuous: ظریف و نازک متزلزل، ضعیف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

educated: علمی، بر مبنای علم و دانش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life bearing: قابل سکونت، قابل زندگی کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life bearing: قابل سکونت، قابل زندگی کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alien: ●به عنوان صفت: غریب، بیگانه خارجی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

search me: چه بدونم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monitoring: رصد، پایش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

host: میزبان دسته، گروه بزرگ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adress: ادرس دادن، نشانی دادن مورد بررسی قر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draft: پیشنویس یا طرح اولیه ( نوشتن ) خدم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enterprise: تشکیلات اقتصادی کسب و کار ( یا توا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enterprising: مبتکر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seawater: آب دریا، آب شور اقیانوس ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crustacean: سخت پوست، مثل خرچنگ

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land crab: خرچنگ خشکی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turnaround: ●متحول کردن یا شدن ( در جهت مثبت ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dugong: فیل دریایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revert: بازگشتن ( نه از نظر مسیر، بلکه از ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gill: دریچه ابشش که برای ماهی ها هنگام تن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incarnation: ● وجودیت یک شخص یا حیوان در دوره ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ichthyosaur: نوعی از آبزیان منقرض شده که تنها فس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ichthyosaur: نوعی از آبزیان منقرض شده که تنها فس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amphibious: دوزیست

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amphibious: دوزیست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave us in no doubt: به ما این اطمینان را می دهد که

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave sb in no doubt: کسی را به یقین رساندن، شکی برای شخص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave somebody in no doubt: شکی برای شخص باقی نگذاردن، این اطمی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: اگر out جز فعل باشد: ● برداشت کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretch back: بر میگرده به ( خیلی زمان های پیش یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretch back: بر میگرده به ( خیلی زمان های پیش یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ancestry: دودمان، تبار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ancestry: دودمان، تبار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constitute: به حساب آوردن، شامل کردن ( شدن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miserable: ● افسرده، کسی که دلش گرفته ( یا حال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inviting: دلربا، دل انگیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all right: ● روبراه، اوکی هم در مورد شخص و هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charming: تو دل برو، نازنین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fabulous: ● محشر ● افسانه ای ● بسیار زیاد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the highest notes: به اوج رسیدن، به بهترین جایگاه رسید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awful: خیلی بد، افتضاح هیب و اعجاب انگیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cardiac: قلبی، عروقی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cardiac: قلبی، عروقی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fit: دارای تناسب اندام، ورزیده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

times: ● اگر s انتهایی، s جمع باشد time s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

descriptive: توصیفی، شرحی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescriptive: دستوری وابسته به دستور زبان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hopeless: مایوس کننده ناامید

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

still: ● به عنوان صفت: ساکن، بدون حرکت، بد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

AE: اورژانس

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

physio: فیزیوتراپ ( در این معنی یک اسم قابل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

physio: فیزیوتراپ ( در این معنی یک اسم قابل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

physios: فیزیوتراپ ها، فیزیوتراپی ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

physios: فیزیوتراپ ها، فیزیوتراپی ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

athletics: در معنای بریتیش: دو و میدانی در معن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

labrador: سگ لبردُر ( سگی که معمولا برای شکار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

javelin: ● نیزه ( مخصوص ورزش که سبک و نوک تی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on with: ● خوب بودن، جور بودن با کسی ● ادامه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symptom: نشانه بیماری، عارضه نشانه وجود مشکل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diagnose: تشخیص دادن ( یک مشکل یا یک بیماری ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doctor's: مطب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctor's: مطب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjunctions: حروف ربط اتصالات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hammock: نوعی رخت خواب سیار که در جنگل بین د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sleeping pill: قرص خواب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleeping pill: قرص خواب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tribe: قبیله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: ●ارزش، به میزان ● be worth sth یعنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silverware: نقره جات، ظروف نقره

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silverware: نقره جات، ظروف نقره

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come down: فرو ریختن، پایین امدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contented: ● قانع ● محتوی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contented: ● قانع ● محتوی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be fed up with: خسته، کلافه از

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be fed up with: خسته، کلافه از

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waitress: گارسون زن ، پیشخدمت خانم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rend: دریدن، جر دادن گذشته این فعل rent ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rend: دریدن، جر دادن گذشته این فعل rent ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fed into: تغذیه کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fed into: تغذیه کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indent: ● اگر فعل باشد: تو رفتگی ایجاد کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as much: به همان اندازه که. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much as: گرچه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick out: بیرون زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objection: ایراد ● در دادگاه نیز اگر وکیلی به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how dare you: چطور روت میشه؟ چطور جرات میکنی؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pox: سیفلیس آبله

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come down with: به مرضی دچار شدن، مریض شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوله: کیف کوله پشتی ☆ همچنین در گویش گیل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوله: کیف کوله پشتی ☆ همچنین در گویش گیل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرامیج: در گویش گیلکی به گاو نر جوان گویند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرامیج: در گویش گیلکی به گاو نر جوان گویند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تولوم: در گویش گیلکی به گاوه ماده جوان گوی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deal with: مواجهه با، سرو کار داشتن با فایق آم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

award: جایزه ( دادن ) ، پاداش ( دادن ) اع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sniff: ● دادن هوا به داخل بینی ( حال به من ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wander away: متواری شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

companion: رفیق، همسفر، همدم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moral: ● اخلاق ( اسم ) ● اخلاقی، نتیجه اخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supper: عصرانه ( در معنای کلی ) شام، شام س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autobiography: شرح حال زندگی خود نویسنده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of question: محال، غیر ممکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

travel writer: سفرنامه نویس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

travel writer: سفرنامه نویس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a lot: چقدر زیاد! ♧ معمولا از رو تعجب میگن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dark: ● تاریک ● خبیث ● تیره و تار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

split: ● چند بخش کردن ● مخالفت کردن ● شکست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upon a time: Once upon a time روزی روزگاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upon a time: Once upon a time روزی روزگاری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terror: وحشت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brackish: شورمزه ( دررمورد آب گفته میشود، معم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brackish: شورمزه ( دررمورد آب گفته میشود، معم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corned: نمک زده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corned: نمک زده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motorists: رانندگان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sheer: صفت: ● عظیم، بزرگ ● ناب، محض ( مثلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mope: دلو دماغ نداشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mope: دلو دماغ نداشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mope around: با بی حوصلگی چرخ زدن، ول و بی حال گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mope around: با بی حوصلگی چرخ زدن، ول و بی حال گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffy: خفه ، دم دار ( در مورد محیط ) کسل ...

٨ ماه پیش

مدال‌های میثم علیزاده لشکانی