میثم علیزاده لشکانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calorie count: ● تعداد کالری ( بله دقیقا تعداد، نه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that will do: ●همون/ همین کافیه، همین افاقه میکنه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

referee: * داور ( در ورزش ) * مرجع تایید کن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soak: ● خیساندن ( در آب یا هر مایع دیگر ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rounded: ● گرد، دایره ای ● گسترده، دارای رنج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: یکی از معنی های جامونده: ● رو انداخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adoption: ●اقتباس ●مطابقت، تطبیق

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efficient: ● کاربلد و با کفایت ● بهینه، پربازد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck into: چپاندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

junior: ●دارای رتبه پایینتر ● نوجوانان ● بر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at some point: ● یه جایی، یه زمانی ( منظور از این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hometown: ● شهری یا محلی که به دنیا اومدی یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move about: اینور اونور رفتن، از جایی به جای دی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and then: بنابراین، پس نتیجه گیری میکنیم که . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iris: ● عنبیه چشم ● گیاه زنبق

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what if: حالا چی میشه اگه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patent: ● اگر اسم باشد: حق ثبت، حق امتیاز ● ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recap: ●مرور کردن ( نکات مهم یک مبحث یا جل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mould: ● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prospectus: ● کاتالوگ معرفی یک مکان آکادمیک یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

board: یکی از معانی: ● هیئت مثلا: Board of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aging: سالخورده، مسن Ageing: بریتیش Agin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for that matter: کلاً، اصلاً

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finish off: به انجام رسانیدن ( آخرین بخش ) ، کل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a new lease of life: جان دوباره ( گرفتن )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عاصی کردن: hassle

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بایکوت کردن: ostracize از چشم عموم و دیگران اند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be central to: حائز اهمیت بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any good: چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any good: چطوره؟ خوبه؟ فایده ای داره؟ بدرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shall we say: ● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shall we say: ● وقتی در مورد چیزی یا کسی مطمعن نی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play truant: از مدرسه فرار کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad tempered: زودرنج و عصبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: ● دفتر خاطرات ● دفترچه یادنگاشت ( ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: معنی که زیاد داره و مهمترینش همون ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's no good: نمیشه، خوب نیست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

estate egent: مشاوره املاکی ( شخص ) ، بنگاهی ( ام ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out for: ● مشتاق و کشته مرده چیزی بودن ● نبو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening out: تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evening out: تایمی که معمولا از ۶ ۷ غروب شروع می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evening's out for me: شبو بیرونم ( معمولا رستوران یا تفری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers crossed: ایرانیش میشه: ● اگر خودت گفتی یعنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easygoing: کسی که به راحتی ناراحت ، عصبی و آزر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosy: دنج، جمع و جور

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitchen diner: آشپزخانه ای که سرو غذا هم در آنجا ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what make is it: Make این جا یعنی برند یا کارخانه سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what make is it: Make این جا یعنی برند یا کارخانه سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flavour: ● طعم و مزه ● چاشنی و افزودنی ● چاش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

town hall: ساختمان مربوط به اداره کنندگان یک ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treasured: ارزشمند، گرانقدر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treasure: ● گنجینه، جواهر ● شیء ارزشمند و نفی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irreplaceable: غیر قابل جایگزینی ( به خاطر ارزش و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentimental: ● احساساتی، عاطفی ( مربوط به انسان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

address book: دفترچه آدرس های ضروری ( ایمیل، محل، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

address book: دفترچه آدرس های ضروری ( ایمیل، محل، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matching: ست، هم رنگ ( دو چیز که به هم بیان )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immense: بی شمار، بی اندازه، بسیار بزرگ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anything and everything: هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anything and everything: هر چیزی ( که به ذهنت میرسه، که فکرش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blazing: ● خیلی گرم، داغ ● پر تنش، پر از احس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shall: میشه؟ ممکنه ● فرقش با may و can در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be getting in: دارا شدن، موجودی داشتن از چیزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cashmere: پارچه کشمیری از پشم بز کشمیری در کو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shame: ننگ، افتضاح ( وقتی در مورد چیز بدی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do well: ● موفق بودن، عملکرد خوبی داشتن ● در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orphan: طفلی که هم پدر و هم مادر خود را از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wizard: ● جادوگر ( مرد ) ، طلسمگر ● متبحر، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philosophers stone: کیمیا، ماده ای که گمان میکردند فلز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest earning: پردرامدترین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawn: ● فعل: اسم مفعول draw و به معنی ترس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unicorn: ● اسب تکشاخ ● کالسکه ای که توسط سه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accolade: ● تمجید ● جایزه والا، نشان افتخار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch black: ظلمات، قیرگون

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunk bed: تخت دو طبقه، یا تختای کوچکی که در ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scar: ■اسم: ● جای زخم، لکه، علامت روی پوس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put up: ● Put up with: سازش کردن ● Put some ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

en suite: حمامی که در اتاق خواب قرار داره، مع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come off: ● درومدن، کنده شدن، افتادن ● اتفاق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it down: ● کمش کن، بیاریش پایین ● سرو صدا نک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chase around: ● با عجله رفتن ● دنبال کردن ( به قص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficulty breathing: تنگی نفس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human beings: انسان ها، بشر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human beings: انسان ها، بشر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human being: انسان، بشر، آدمی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gen: اطلاع ( محاوره ای ) ، دونستن، اطلاع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easily enough: عین آب خوردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle: ● سوت ● سوت زدن، صدای بلند دراوردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incase: یا just in case ● چون امکان داره که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پروراندن: Nurture

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excess: اضافه ● فرقش با extra اینه که extra ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vat: Vat وَت : مخزن یا ظرف بزرگ جهت نگهد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a piece out of somebody: سرزنش کردن، از دست کسی به تنگ آمدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transport direct: نوعی حمل و نقل مربوط به انسان یا مح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail ticket: بلیط قطار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

midmorning: وسطای صبح، معمولا ساعت بین ۸ تا ۱۱

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kidcare: مهد کودک، موسسه مراقب از کودکان در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوحملا: دختری جذاب و تو دل برو ( به اصطلاح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like: حس انجام کاری یا چیزی رو داشتن، رو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phone in sick: با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phone in sick: با محل کار یا تحصیل تماس گرفتن به م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the rise: در مسیر صعودی شدن، در حال افزایش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prominent: سرآمد، برجسته

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cloud based: ذخیره و برنامه ریزی شده بر روی شبکه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jog: هم فعل است هم اسم: ۱. آهسته دویدن ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: ● درگیر چیزی بودن، در بر داشتن چیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impersonal: 1. بی عاطفه و سرد 2. بی روح، مکان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long run: دراز مدت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

violate: ● قانون شکنی کردن، بر خلاف قوانین ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rally: ■ اسم: ● گردهمایی، فراخوان ● مسابقه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summit: اوج عالی رتبه، سر ( ان ) مثل سران د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on chain: روند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trouser: اگر فعل باشه یعنی: پول زیادی به دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: ● راندن، انگیزاندن، هدایت کردن به س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bless: این واژه فعل هستش، نه اسم، معمولا م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kidney transplant: پیوند کلیه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fare: کرایه، پول بلیط ( فرق نمیکنه هواپیم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hatchet: Let's bury the hatchet بیا کدورتو ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: دوستان گرامی، دو تا معنی مهم داره ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst: ● ترکیدن ● پریدن داخل جایی یا بیرون ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissident: معترض ( بر علیه حکومت یا دولت )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detain: بازداشت کردن، ممانعت از ترک محلی تو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repression: سرکوب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: در معنای اسم: ● اعتباری credit car ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

submission: ● ارائه ، تفویض ● تسلیم ● دید، نقطه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fellow citizen: همشهری ● ( اما fellow citizens درست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fire bell: زنگی که در صورت آتش سوزی به صدا در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard earned: سخت به دست آمده، با زحمت حاصل شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard earned: سخت به دست آمده، با زحمت حاصل شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toll: ● تلفات ● عوارض ( هم مربوط به مشکلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

or so: دورو بر. . . ، یا یه همچین چیزی ( ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aerial: ● صفت باشه: هوایی ● اسم باشه: آنتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complimentary: ● رایگان ● تحسین برانگیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faculty: ● دانشکده ● هیئت علمی ( دانشگاه ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

career: ● حرفه، پیشه ● دوره، دوران ( مثلا د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adhere: ● پایبند بودن Adhere to something

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

then: چنتا اصطلاح با then: ● since then ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colonize: ● مستعمره خود کردن ( در مورد کشورها ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come in the hope: به اصطلاح شکمو برای چیزی صابون زد، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slanted: جانبدارانه، مغرضانه متمایل، کج

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patent: ● اگر اسم باشد: حق ثبت، حق امتیاز ● ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to: نهایتاً

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accommodate: ● جای دادن، اقامت دادن ● عادت کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relate: ● ارتباط داشتن، ارتباط دادن ● نقل ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whether: اینکه آیا. . . ، حال چه. .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relative: اسم: ● خویشاوند صفت: ● مربوط ● نس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by then: تا اون موقع. .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: ● برآورد ( معمولا s میگیره تو این م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitality: ● مهمان نوازی، غریب نوازی ● تشریفات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crawl: ● چهار دستو پا راه رفتن ● راه رفتن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self conscious: ● نگران قضاوت دیگران ( در مورد انسا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

towel rail: جا حوله ای ● در حمام یا استخرها برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

furnish: ● مبله کردن یا اثاث ریختن توی خونه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handy: ● مفید ● دم دست ● حرفه ای در کار کر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i suppose not: گمان نکنم ( که اینطور باشه )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enthusiast: شخص مشتاق ● این کلمه اسم است نه صفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is your thing: چیزی ( کار، ورزش، فعالیت ) که باهاش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be your thing: چیزی ( کار، درزش، فعالیت ) که باهاش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collections: کلکسیون، مجموعه محصولات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elliptical: ● بیضی شکل ● نوشته یا سخنرانی که فه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be harder to come by: پیدا کردن یا رسیدن ( به مقدار و تعد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be as much as to blame: به همان اندازه قابل سرزنش، به همان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boosting: ارتقا، افزایش کارایی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exerciser: تمرین دهنده، اسباب تمرین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homestay: قرارداد هم خانه شدن با افراد بومی ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

household: ● اهل خانه، سکنه ● خانگی، اهلی ● شن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: ● تحت تاثیر قرار دادن. به تحسین واد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensive: شدید، فشرده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long turn: مدت زمان طولانی، عملکرد درازمدت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a kick out of something: حال کردن با چیزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convenient: راحت، بی دردسر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

help out: کمک در انجام کتری، دستی رسوندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offer: ● پیشنهاد دادن ● ارائه کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

footstep: ● صدای پا, صدای قدم ها ( با ردپا اش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start out: ●شروع به کار کردن ( در ابتدا ) ● ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

range: گستره، طیف

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embroidery: ●گلدوزی، سوزن بافی ( دوختن الگوها ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up to one minute: لحظه به لحظه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endevour: این املا غلط است Endeavour صحیح است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

characteristic: مشخصه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peaceful: ● آرام و بی سر و صدا ● صلح آمیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all year round: تمام طول سال

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depict: نشان دادن به تصویر کشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restored: ● تعمیر شده. بازسازی شده ● سرحال

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlook: ● در نظر نگرفتن، نادیده گرفتن ● مشر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lid pocket: جیب جلویی ( برای کیف و کوله، معمولا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

module: به هیچ عنوان معنی "مقیاس" نداره، مو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practising: ●معتقد ( کسی که اعمال دین خود را به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quarry: ● معدن ( روباز ) ● صید، شکار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ornament: ●تزیین ●دکور، دکوری البته اینم فارس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

project: ■ اسم: ● پروژه ■ فعل: ● تخمین زدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

let down: ■ اگر down متعلق به خود فعل باشد ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female touch: سلیقه زنانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lockdown: اینایی که معنی تکراری مینویسن فازشو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that kind of thing: این جور چیزا. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that kind of thing: این جور چیزا. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloody: ●خونین ● کوفتی، وامونده، لعنتی ( هم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a thumbs up: لایک کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: ● پیش پرداخت، پیش قسط ● رهن، پول پی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

associate: ■ فعل: ● نسبت دادن، ربط دادن ● همرا ...

٨ ماه پیش

مدال‌های میثم علیزاده لشکانی