Elmira - جزئیات مدال‌ها

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a dent in something: تأثیری به جا گذاشتن

٦ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

middle distance: {نقاشی، منظره} میان زمینه {مسابقات ...

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ragout: Pronunciation: \ra - GOO\ In culi ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all saints’ day: عید همۀ قدیسان یا روز تمام مقدسین ج ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all saints' day: عید همۀ قدیسان یا روز تمام مقدسین ج ...

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

listen out: حواس کسی به . . . بودن منتظر . . . ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thundering: 1. رعدآسا 2. {صدا} طنین انداز 3. سخ ...

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clue somebody in: به کسی اطلاعات دادن {دربارۀ چیزی} س ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redaction: 1. an act or instance of preparing ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sight line: به جایی دید داشتن، مثلا ما از اینجا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kicking off a habit: kick the habit: عادتی را ترک کردن، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sequestered: توقیف شده مصادره شده

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ill timed: بد موقع

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put one`s head above the parapet: خود را به خطر انداختن ریسک کردن به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put head above the parapet: خود را به خطر انداختن ریسک کردن

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the foot of: دامنۀ کوه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hurl insults at: سر کسی فریاد کشیدن و ناسزا گفتن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telex: {دستگاه} تلکس تلکس زدن تلکس کردن به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to nought: بی نتیجه ماندن به ثمر نرسیدن عقیم م ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be expected: دور از انتظار نبودن انتظار چیزی رفت ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sway: ادبی: خرامیدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grate: grate on اعصاب کسی را خرد کردن نارا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scruff: a thin growth of beard = stubble ته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utopia: برخی نظر شان بر این است ناکجاآباد ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recognition: grant recognition رسمیت بخشیدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harbour: در سر داشتن ( افکار بد، ترس، امید )

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elaborate: وقتی صفت باشد می تواند در معنی گستر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taxi: حرکت هواپیما روی باند فرودگاه پیش ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screw loose: عقل ( کسی ) پاره سنگ برداشتن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plate: گراور - کلیشه printer`s plate= کلیش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense: در بعضی جمله ها: تصور

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recorder: ضبط درست هست، نه ظبط. اگر به حفظ ز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دت: در گویش نائینی یعنی دختر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

some: کاربر N. sh آنچه شما نوشتی صحیح آن ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no way: محاله!

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short sighted: کوته بین کوته فکر کوته بینانه کوته ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set out: عزیمت/حرکت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far cry: be a far cry from خیلی فرق داشتن با ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

followed by: In English the letter Q is always f ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke of luck: خوش اقبالی خوش شانسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low profile: محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caveat: هشدار ( حقوقی ) اخطاریه، اخطار رسم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offspring: اگر جگر گوشه مد نظر نویسنده باشد از ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defeatism: یأس - ناامیدی به نقل از فرهنگ پویا

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whatever the case: به هر حال در هر صورت هر چه که بود

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

code: اسم: اصول، ضوابط فعل: سربسته گفتن، ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corncob: چوب بلال

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

office: چرا نمیشه گفت مطب، وقتی دیکشنری لان ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

few and far between: انگشت شمار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

particularly: گاهی شدت را نشان می دهد و در معنی خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agonising: دردناک عذاب دهنده رنج آور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزش داوری: ارزش داوری ( به انگلیسی: Value Judg ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put effort: برای کاری زحمت کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oyster: the world is your oyster همه راه ها ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flanked: وسط دو نفر یا دو چیز قرار گرفته کنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being: کاربر حسین، در آخر هفته بعد، یعنی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: بی چون و چرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open: پذیرای چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stepping stone: پلکان پیشرفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authorities: طبق دیکشنری لانگمن the authorities ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبتلا شدن: come down with something is a phras ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

custom: کاربر Alireza custom با costume مت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاوسر: جفری چاوسر ( به انگلیسی: Geoffrey C ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاوسر ۲۹۸۴: جفری چاوسر ( به انگلیسی: Geoffrey C ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particularly: گاهی شدت را نشان می دهد و در معنی خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: نظر خانم موسوی کاملا درست است. وقتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kievlyanin: نشریه محافظه کاری که طرفدار حکومت ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

johannes brahms: یوهانس برامس ( Johannes Brahms ) آه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make happen: محقق کردن عملی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in private: در خفا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

albeit: albeit همه جا معنی البته نمی دهد و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in some sense: به عبارتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravy: پول مفت، بادآورده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offspring: اگر جگر گوشه مد نظر نویسنده باشد از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immerse: وفق دادن درست نیست دوستان، immerse ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiddling the books: حساب سازی کردن To alter financial r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut off: کاربر بهنام، در هیچ زبانی به صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scent out: بو بردن از چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go on hunger strike: اعتصاب غذا

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های Elmira