دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١٥,٧٤٨
رتبه در دیکشنری
٣٠٠
لایک
٦١٢
دیسلایک
٤٠
جدیدترین پیشنهادها
١ هفته پیش
٠
1. حمله کردن، حمله ور شدن، یورش بردن، پریدن، ( کتک ) زدن 2. به باد انتقاد گرفتن، توپیدن 3. ولخرجی کردن، پول زیادی بالای چیزی دادن به نقل از فرهنگ پویا
٢ هفته پیش
٠
فرمان دادن، دستور دادن، امر کردن، رخصت دادن
٢ هفته پیش
٠
انکارناپذیر
٢ هفته پیش
٠
واقعیت باحال/جالب
٢ هفته پیش
٠
دور کسی جمع شدن به حمایت ( کسی/چیزی ) برخاستن به کمک آمدن به نقل از فرهنگ پویا
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
A lot of teenagers develop acne.
٢
خیلی از نوجوان ها دچار آکنه می شوند. خیلی از نوجوان ها جوش می زنند.
٢ سال پیش
I'm happy to give you my opinion, but I'm really no judge of wine.
٠
خوشحالم از اینکه نظرم را به شما می گویم، اما درباره مشروب واقعا نظری ندارم.
٢ سال پیش
The captain judged that the ship would make land by morning.
٠
نظر ناخدا این بود که کشتی صبح به خشکی می رسد.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.