جواد حاجیلو - جزئیات مدال‌ها

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

citation: در مورد پلیس میشه" جریمه" شکل رسمی ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: سر رسیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

klutzy: دست و پا چلفتی، سر به هوا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

klutzy: دست و پا چلفتی، سر به هوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hit and run: زدن و در رفتن ( در تصادف ) , فرار ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit and run: زدن و در رفتن ( در تصادف ) , فرار ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch: Catching a bus/plane/train describe ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of proportion: مبالغه کردن - گنده کردن چیزی - از ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

out of proportion: مبالغه کردن - گنده کردن چیزی - از ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get wrapped up in: حساس بودن/شدن به - اهمیت دادن به -

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get wrapped up in: حساس بودن/شدن به - اهمیت دادن به -

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shift the blame: انداختن تقصیر گردن کسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shift the blame: انداختن تقصیر گردن کسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تربیت کردن: upbringing

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تربیت کردن: upbringing

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bail on: بی خبر ترک کردن، غیرمنتظره رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lamina propria: لایه ی زیر مخاطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to strap on a pair: شهامت به خرج دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to strap on a pair: شهامت به خرج دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memoranda: یادداشت ها ( memorandum مفردش ) me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

felony battery: جنایت ضرب و جرح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

felony battery: جنایت ضرب و جرح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intoxicated: مست یا چت ( بر اثر مصرف مواد مخدر )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dwi: رانندگی درحال مستی یا چتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwi: رانندگی درحال مستی یا چتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make a stop: توقف برای مدتی کوتاه We're gonna ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to make a stop: توقف برای مدتی کوتاه We're gonna ma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to run a plate: استعلام پلاک - - اصطلاحی که بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to run a plate: استعلام پلاک - - اصطلاحی که بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

citation: در مورد پلیس میشه" جریمه" شکل رسمی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send regards: سلام رساندن ( رسمی )

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statistics: دانشمندان اغلب از آمار برای هدایت ت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affair: شنیدم که شوهرش با زن واحد روبرویی ر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of proportion: رسانه ها ممکن است قضیه را بزرگ کنند ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicated: سرباز خودرا وقف خدمت به مردم کرد.

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on a silver platter: حاضر و آماده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on a silver platter: حاضر و آماده

١ سال پیش

مدال‌های جواد حاجیلو