سعید - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burst: طغیان کردن

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bay: یعنی جایی که آب دریا شن ساحل رو پرر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

splash: وقتی مایع ای به یه شی بخوره و صدا ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enclose: پاکت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raging: دیوانه وار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

admit: اقرار کردن ، اعتراف کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get: I'll get my brother to pay for dinn ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send out: منتشر کردن، بیرون دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foundation: پایه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamental: اساس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move on: Let's move on بریم سر اصل مطلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contemporary: امروزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

highly: I highly recommend it به شدت پیشنها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toll: تلفات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toll: تلفات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

landslide: رانش زمین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seasonal: فصلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seasonal: فصلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobbed: Mobbed with people پر از مردم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fight off: دفاع کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flush out: کسی رو از سوراخ موش کشاندن بیرون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: Breakdown in culture شکاف در فرهنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sitting duck: لقمه چرب و نرم و خیلی مَلَس برای آس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sitting duck: لقمه چرب و نرم و خیلی مَلَس برای آس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelm: غرق کردن در افکار ی که تحت فشار هست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone would be caught dead: وقتی که از چیزی خیلی بدت میاد که ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

someone would be caught dead: وقتی که از چیزی خیلی بدت میاد که ان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low maintenance: زیاد نیازی به حفاظت از نظر پولی و م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

low maintenance: زیاد نیازی به حفاظت از نظر پولی و م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prospect: احتمالی ( که رخ میده در آینده )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

might be a little o overkill: ممکنه زیاده روی باشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

might be a little o overkill: ممکنه زیاده روی باشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living: Living creature موجود یا حیوون خون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trend: روند رو به رشد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dated: دِ مُده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dated: دِ مُده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placement: جا دادن ( از نظر خونه و کار )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toast: I'm toast به فنا میرم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm toast: به فنا میرم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm toast: به فنا میرم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a safe bet: یه چیزی که حتما جور میشه و رد خور ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's a safe bet: یه چیزی که حتما جور میشه و رد خور ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulate: یعنی یه کسی که مردم رو برای انجام ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pack of lies: یه مشت دروغ You have me a pack of l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pack of lies: یه مشت دروغ You have me a pack of l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suck up to: پاچه خواری

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های سعید