Mememaid - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bergan: کوله پشتی ( معمولا مورد استفاده برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bergan: کوله پشتی ( معمولا مورد استفاده برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yomp: ( مخصوصا در حوزه ی نظامی ) پیاده رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yomp: ( مخصوصا در حوزه ی نظامی ) پیاده رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autocue: اتوکیو، دستگاه متن نما یا تله پرامپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autocue: اتوکیو، دستگاه متن نما یا تله پرامپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

barnet: ( اصطلاح ) مو، کاکل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barnet: ( اصطلاح ) مو، کاکل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensitive: تاثیرپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common good: خیر همگانی، خیر عمومی، امر عام المن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infusion: وارد کردن ( در خصوص ایده های جدید )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underreppresented: کم بها داده شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underreppresented: کم بها داده شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hispanic: لاتین تبار ( تبار آمریکای جنوبی و م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hispanic: لاتین تبار ( تبار آمریکای جنوبی و م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with it: در جریان، باخبر، شش دانگ حواس جمع، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with it: در جریان، باخبر، شش دانگ حواس جمع، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

withitness: ( روانشناسی تربیتی ) حواس جمعی، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

withitness: ( روانشناسی تربیتی ) حواس جمعی، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seatwork: تکلیف پشت میزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seatwork: تکلیف پشت میزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

working memory: حافظه ی فعال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

working memory: حافظه ی فعال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

think through: تمام جوانب کاری را سنجیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normative: بهنجار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

normative: بهنجار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonnormative: نابهنجار، غیرهنجاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonnormative: نابهنجار، غیرهنجاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sexual assault: تعرض جنسی ( این عبارت، تنها تجاوز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sexual assault: تعرض جنسی ( این عبارت، تنها تجاوز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledgeable: دانش اندوخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invested: مصمم، حساب کرده روی چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juvenile justice: ندامتگاه کودکان و نوجوانان در کل ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

juvenile justice: ندامتگاه کودکان و نوجوانان در کل ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

signature: ویژگی اختصاصی، مشخصه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workbook: دفتر/دفترچه ی کار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lie fallow: ۱. فراغت برای تجدید قوا ۲. بی ثمر م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lie fallow: ۱. فراغت برای تجدید قوا ۲. بی ثمر م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flight: هجوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complete: بسته ( الکترونیک و مدار )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giftedness: تیزهوشی gifted: تیزهوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

socially prescribed: اجتماع - خواست آنچه از سمت جامعه ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

socially prescribed: اجتماع - خواست آنچه از سمت جامعه ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twice exceptional: استثنایی مضاعف کودکان و نوجوانانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twice exceptional: استثنایی مضاعف کودکان و نوجوانانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underestimating: کم ارج پندار مثال: یک کودک تیزهوش، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

underestimating: کم ارج پندار مثال: یک کودک تیزهوش، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well rounded: ۱. چاق و تپلو. گرد و گوشتالو ( در م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوبلور: dubber dubbing voice actor dubbin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روزگار گذراندن: get by

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روزگار گذراندن: get by

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unpromising: فاقد پتانسیل بدون آتیه نامحتمل بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dubber: دوبلور صداپیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dubber: دوبلور صداپیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

openness: استقبال openness to: استقبال از، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flip angle: زاویه ی تکان ( MRI )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip angle: زاویه ی تکان ( MRI )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydroarylation: هیدروآریل سازی ( اضافه کردن گروه آر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stress eating: خوردن ناشی از استرس خوردن برای کاهش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear power: انرژی هسته ای ( Nuclear energy )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nuclear power: انرژی هسته ای ( Nuclear energy )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overtreatment: درمان مازاد، بیش درمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overtreatment: درمان مازاد، بیش درمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overdiagnosis: تشخیص مازاد، بیش تشخیصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yzme: الکترود غشای زیرکونیای پایدارشده با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make no mistake: سوءتفاهم نشود برداشت غلط نشود مبادا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burner email: ایمیل موقت ایمیل یک بار مصرف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hemp bomb: بمب بنگ، بمب روغنی بنگ یه محصول سا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

free verse: شعر سپید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free verse: شعر سپید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extensive properties: خواص مقداری در برابر intensive pro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extensive properties: خواص مقداری در برابر intensive pro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accent free: ۱ ) تهی لهجه ( عاری از لهجه ) : زبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accent free: ۱ ) تهی لهجه ( عاری از لهجه ) : زبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: تشکیلات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outsize: بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outsize: بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animating: محرک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

halting: منقطع، ناپایدار، ناقص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

science communication: رسانش دانش ( نشر دانش از طریق ابزار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

science communication: رسانش دانش ( نشر دانش از طریق ابزار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opinion leader: پیشوای فکری عقیده سالار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

host of factors: جمعی از عوامل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misinformed: گمراه شده، دارای آگاهی غلط نسبت به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uninformed: ناآگاه، بی خبر، بی اطلاع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uninformed: ناآگاه، بی خبر، بی اطلاع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biasedly: به نحو جانبدارانه، مغرضانه، با غرض ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biasedly: به نحو جانبدارانه، مغرضانه، با غرض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consensus position: موضع اجماع، موضع هم رایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scientific consensus: اجماع علمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scientific consensus: اجماع علمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cast doubt on something: انداختن سایه ی شک بر چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast doubt on: انداختن سایه ی شک به زیر سوال بردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cast doubt on: انداختن سایه ی شک به زیر سوال بردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predominantly: اغلب، اساساً، در بیشتر موارد، به طو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complementor: کسب و کار مکمل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

like crazy: مثل سگ، مثل چی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

niche: صنف، شاخه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grid: چارچوب، جدول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resource endowment: برخورداری از منابع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resource endowment: برخورداری از منابع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minicar: خودروی شهری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minicar: خودروی شهری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adaptative: سازش پذیر، سازگار، تطابق پذیر، سریع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adaptative: سازش پذیر، سازگار، تطابق پذیر، سریع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positive sum: برد - برد ( این معادل بسیار مفهومیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positive sum: برد - برد ( این معادل بسیار مفهومیه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in form of: به شکلِ، در قالبِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in form of: به شکلِ، در قالبِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formalized: مدون، رسمی ( شده ) ، قانون مند ( شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

triangulation: فراکاربست، چندکاربستی ( در علوم اجت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trend: گرایش فراگیر ویار جهانی، ویار جمعی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the other day: فلان روز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

data input: داده های ورودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desk clerk: ۱. کارمند دفتری ( در بانک، اداره، و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animate: - تنور چیزی را داغ کردن، بازار چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal rate of return: میزان بازده داخلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internal rate of return: میزان بازده داخلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit limit: سقف اعتبار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash limit: سقف وجه نقد سقف نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash limit: سقف وجه نقد سقف نقدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

income flow expectancy: پیش بینی گردش درآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

income flow expectancy: پیش بینی گردش درآمد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

income flow: گردش درآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

income flow: گردش درآمد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pie sharing: توزیع مبلغ ( سود ) کل تسهیم کل مبل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pie sharing: توزیع مبلغ ( سود ) کل تسهیم کل مبل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

franchisee: کارگزار فرانشیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exclusivity clause: قید ( شرط ) انحصار همکاری:توافقی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exclusivity clause: قید ( شرط ) انحصار همکاری:توافقی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as a whole: در کلیت خود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

credit bureau: موسسه ی اعتبارسنجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit bureau: موسسه ی اعتبارسنجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

governance: مدیریت، قاعده مندی، قاعده گذاری، کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

articulation: ابراز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spanning: گسترش دادن، فراخ کردن، فراتر رفتن ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emerging: ظاهرشدنی ( در برابر چیزی که برای آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: دارای پایه و اساس، مبتنی بر. . . ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysfunctional: بی کفایت ( خانواده )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paramagnet: پارامغناطیس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boltzmann statistics: قوانین آماری بولتزمن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ancient: فرتوت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw upon: بهره گیری از دست یازیدن به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idealized: آرمان گرایانه، آرمانی شده، ایده آل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspirational: روحیه بخش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oriented: مبتنی بر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flexibility: نرمش تغییرپذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secure: ( در حالت فعلی ) اطمینان حاصل کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

articulate: ابراز کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involvement: دست داشتن مشغولیت مشارکت دخالت ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make difference: تاثیر چشمگیر ایجاد کردن اثر مهمی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make difference: تاثیر چشمگیر ایجاد کردن اثر مهمی د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of mission: حس رسالت ( تعهد احساسی و هیجانی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insightful: بافراست، بینش پژوه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practice: راه و رسم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seamless: بی عیب و نقص روان بدون اشکال بی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

routinized: به حالت روال درآمده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high tech: بیش فناور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non response bias: تورش عدم پاسخدهی ( به پرسشنامه و . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

non response bias: تورش عدم پاسخدهی ( به پرسشنامه و . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

path coefficient: ضریب مسیر، ضریب علیتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

net lending: اقراض خالص ( میزان خالصی که یک بخش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

net borrowing: استقراض خالص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shepardizing: بررسی در نمایه ی شپارد استناد شپارد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keyciting: بررسی در نمایه ی کی سایت استناد کی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

informant: دگرسنج ( در برابر خودسنجی/خوداظهاری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multi informant rating: امتیازدهی با چند دگرسنج نک: inform ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cofactor of a matrix: همسازه ی یک ماتریس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

row reduction: سطرکاهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banded matrix: ماتریس نواری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncontact: غیرتماسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performant: ۱. بسیار کارآمد، قادر، موثر ۲. مجر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug loading: بارگذاری دارویی فرآیند ادغام دارو د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tea: ( American slang ) : حقیقت، اصل ما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

physisorbed: جذب فیزیکی شده، به صورت فیزیکی جذب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

battle of wills: دعوا یا مذاکره یا مباحثه ای که طرفی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battle of wills: دعوا یا مذاکره یا مباحثه ای که طرفی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stocked: ۱. پر، لبریز، سرشار ۲. سرمست، هیجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mastalgia: پستان درد، درد سینه ها ( ناشی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut one: از خامی درآمدن ( در کار/حرفه/رشته ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut one: از خامی درآمدن ( در کار/حرفه/رشته ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

galeophobia: ترس از کوسه. کوسه هراسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

microseismicity: ریزلرزه خیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neurode: نورون های مصنوعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

percieved: مربوطه، مذکور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philtrum: جای انگشت فرشته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put plainly: اگر بخواهم رک و پوست کنده بگویم . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flooded: flooded with آکنده از، سرشار از

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonrevenue: بدون درآمد. بدون بازده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non revenue water: آب بدون درآمد. آب بی بازده ( آبی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cascading: پی درپی، دومینویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just desserts: عدالت استحقاقی. مجازاتی که فرد، مست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just desserts: عدالت استحقاقی. مجازاتی که فرد، مست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulk coefficient: ضریب حجمی ( bulk modulus )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vanilla: ( slang ) : معمولی، ساده، عادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakthrough: ( پزشکی ) : ابتلا ( به یک بیماری ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reactogenicity: ( پزشکی ) قابلیت ایجاد واکنش نامطلو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

batch: نوبت مثلاً: In one batch ( در یک ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earliness: زودکرد ( در برابر tardiness یا دیرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earliness: زودکرد ( در برابر tardiness یا دیرک ...

١ سال پیش

مدال‌های Mememaid