پیشنهادهای سید نادر آزادصفت(مترجم) (١٩)
آشفته، تنظیم نشده، مختل، غیر عادی
عدم پیوند، گسستگی، فاصله گیری، جدایی
روی کسی را کم کردن، قدرت نمایی کردن، مغلوب کردن، خودنمایی کردن
بی ثمر، بدون میوه، بی بار the bare tree
با اطمینان، با اعتماد به نفس، قاطعانه she smiles assuredly and reminds the students. . .
عبور کردن، پشت سر گذاشتن، به پایان رساندن
فارغ شدن، آسوده شدن، تمام کردن، به پایان رساندن when people “graduate” from therapy, I suggest that they n keep working on themselves
جلو زدن، جلوتر ایستادن، جای کسی را گرفتن وقتی فردی یهویی میاد جلوی کسی توی صف، مثل هنگام سوار شدن به اتوبوس، صف نانوایی، صف بنزین و . . . از این عبا ...
حرف رکیک، گستاخی، بد و بیراه، ناسزا
به کار انداختن، به راه انداختن، پیش بردن
راه انداز، تحریک کننده، آغازگر، چکاننده، فعال کننده و . . .
شب زنده داری، از شب تا صبح کار کردن یا انجام دادن هر فعالیت دیگری مثل بازی های رایانه ای
آزمایش گری در متون روان شناسی، بیشتر در مورد نوجوانان به کار میره که مایل هستند چیزهای جدید ( مثلا مصرف مواد ) یا رفتارهای پرخطر را امتحان کنند.
در هر جای ممکن، در صورت امکان، در صورت اقتضای زمانی
مبتنی بر یادآوری خاطرات گذشته - سرگذشتی - پیشینه ای
مطالعات سرگذشتی، مطالعاتی که مبنای آنها رویدادهای شخصی یا خانوادگی است. برای مثال، فروید و پیاژه نظریه های خودشان را بر مبنای مشاهده و مطالعة فرزندان ...
عدد 20 ( عدد رومی )
چی شد؟! درست شنیدم؟! واقعا؟! ( زمانی که چیز غیرمنتظره ای می شنوید )
غیر ضروری، مازاد