Mahlegha - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter pill to swallow: حقیقت تلخ یا واقعیت تلخی که باید بپ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thumbs up: ایول بهتون

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bitter pill to swallow: حقیقت تلخ یا واقعیت تلخی که باید بپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter pill to swallow: حقیقت تلخ یا واقعیت تلخی که باید بپ ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have itchy feet: دلم بدجور هوای سفر کرده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have itchy feet: دلم بدجور هوای سفر کرده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're the fucking guy man: تو معرکه ای - خیلی مردی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is miles away: حواسش پرته!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

she is miles away: حواسش پرته!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whiskers: سبیل گربه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whiskers: سبیل گربه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remorse: Deep and painful regret for wrongdo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remorse: Deep and painful regret for wrongdo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goof around: Spend time idly or foolishly usuall ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obstinate: Stubbornly refusing to change one's ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obstinate: Stubbornly refusing to change one's ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i took you for granted: قدرتو ندونستم !

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i took you for granted: قدرتو ندونستم !

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for shame: واقعا که !

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thumbs up: ایول بهتون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pickup: To answer a call

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

break a leg: Good luck

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no sweat: No problem

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit me up: Call me, text me

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel blue: I feel sad

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my bad: my mistake

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel you: I understand you

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i feel you: I understand you

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the idiot box: تلویزیون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it hit the spot: Exactly what you needed چسبید ( بعد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soaked: Steeped

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drenched: Soaked, steeped

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saturated: Steeped, soaked, drenched

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consuming great quantities: Voracious

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rough water: آب خروشان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rough water: آب خروشان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

los pollos hermanos: جوجه خروس های برادر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intend to do something: You have decided and/or made a plan ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های Mahlegha