a.r - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in line with: according to in agreement or accord ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

landscape: the appearance of an area; what an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gut: adj. basic or essential; based on i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gut instinct: an intuition or feeling, as opposed ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gut instinct: an intuition or feeling, as opposed ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dawn on: درک/فهمیده/ آشکار/ معلوم شدن برای ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give away: :give ( oneself ) away to reveal or ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fool into: :fool sb into sth to deceive someon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fool into: :fool sb into sth to deceive someon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go about: انجام دادن فعالانه درگیر بودن در ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be taken in by: فریب خورده توسط ( to be fooled, sw ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep something quiet: مخفی نگه داشتن to keep something a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep quiet: :keep something quiet/still to keep ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put behind: : ( put ( sth ) behind ( one to sto ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

correspond with: مکاتبه کردن با to communicate with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correspond with: مکاتبه کردن با to communicate with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

after all: after everything else has been con ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come down to: بستگی داشتن به رسیدن به to be depen ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handful: کم انگشت شمار a small, undefined nu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seater: . . . نفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seater: . . . نفره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meet up with: to come together with sb or sth, es ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guided tour: a short journey around a building o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guided: accompanied by a guide or conducted ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run: to extend, stretch, or reach in a c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back: In, to, or toward a past time In, t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk out of: : ( talk ( one ) out of ( doing ) ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see through: to understand or detect the true na ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not that: although it isn't the case that use ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

think of: به خاطر آوردن در نظر گرفتن قصد داشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as a matter of fact: in fact actually in addition to wha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a matter of fact: in fact actually in addition to wha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conditioner: ماده آراینده نرم کننده خنک کننده a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like: حسی به شخص دست دادن to have the fee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pack: چمدان بستن to place clothes and per ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pack: چمدان بستن to place clothes and per ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as is concerned: عطف به، راجع به، در مورد/موضوع، با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

id say: in my opinion it is my estimation t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

going on: happening occurring approaching

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be had: ( to be deluded, tricked, swindled, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

been had: :also, was had and have been had b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at the same time: همزمان در عین حال ضمنا همچنین به هر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to put it mildly: دست کم لااقل used for saying that a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put it mildly: دست کم لااقل used for saying that a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put it bluntly: رک، صریح و بی پرده گفتن used when s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put it bluntly: رک، صریح و بی پرده گفتن used when s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by the same token: به همین طریق/دلیل همین طور in the s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by the same token: به همین طریق/دلیل همین طور in the s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instinct: غریزی غریزه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in some way: in some unspecified way or manner; ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perspective: a point of view a mental view or ou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give the benefit of the doubt: :give ( sb or sth ) the benefit of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give the benefit of the doubt: :give ( sb or sth ) the benefit of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the benefit of the doubt: a favorable judgment granted in the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looks: physical appearance, esp. when plea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looks: physical appearance, esp. when plea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mess: a person or thing that is dirty, un ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wealth of: :wealth of sth a large amount of so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wealth of: :wealth of sth a large amount of so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call back: تماس برگشتی the act or an instance ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call back: تماس برگشتی the act or an instance ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

justified: معقول قابل قبول پذیرفته شده adj. re ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: To exercise, either in general or b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appeal to: جذابیت داشتن برای to be interesting ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appeal to: جذابیت داشتن برای to be interesting ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of a lifetime: تکرار نشدنی :the holiday/ experienc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of a lifetime: تکرار نشدنی :the holiday/ experienc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

higher up: بالاتر in or to a place that is hig ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

higher up: بالاتر in or to a place that is hig ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

live out: انجام دادن ( چیزی که در نظر داری و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live out: انجام دادن ( چیزی که در نظر داری و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

star trek: a very popular US science fiction t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star trek: a very popular US science fiction t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep feet on the ground: :keep/ have one's feet on the groun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep feet on the ground: :keep/ have one's feet on the groun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blast off: to take off and head toward a desti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast off: to take off and head toward a desti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outer space: any region of space beyond the atmo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outer space: any region of space beyond the atmo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i doubt it: I do not think so

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i doubt it: I do not think so

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noway: inf. certainly not under no circums ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life changing: having an effect that is strong eno ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life changing: having an effect that is strong eno ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

has to do with: مرتبط با . . . بودن to be related t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

has to do with: مرتبط با . . . بودن to be related t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gone: گذشته سپری شده adj. ended; past; no ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

file with: to submit an application or a docum ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

file: to send or submit ( copy ) to a new ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

file: to send or submit ( copy ) to a new ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfold: to reveal or display to develop or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

send in: to submit something, especially by ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

send in: to submit something, especially by ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to: به عهده مربوط به decided by someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pretty much: :pretty much/ well/ near mostly ver ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty much: :pretty much/ well/ near mostly ver ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and that: :and ( all ) that and that sort of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and that: :and ( all ) that and that sort of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presenter: . broadcasting ) a person who intro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presenter: . broadcasting ) a person who intro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instantaneously: adv. without any delay

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: to touch, lift, hold, or operate wi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airtime: the time at which a radio or televi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be beyond: :be beyond someone to be too diffic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speaking of: with regards to the subject just me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speaking of: with regards to the subject just me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go under: to fail - used especially of busine ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go under: to fail - used especially of busine ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go across: to cross something, such as water, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over and over: : ( over and over ( again again and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

junkie: one who has an insatiable interest ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patriotic: میهن پرستانه وطن پرستانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have to do with: to be related to be connected or co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gain insight into: perceive فهمیدن درک کردن دریافتن مش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain insight into: perceive فهمیدن درک کردن دریافتن مش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: to form some proportion or amount o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tend to: to be inclined or have a tendency t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contrary to: in opposition to sth regardless of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go some way towards: :go a long/some way towards doing s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go some way towards: :go a long/some way towards doing s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impulsive: characterized by actions based on s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is: : ( that is ( to say in other words ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peak: to achieve a maximum of development ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peak: to achieve a maximum of development ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dedicate to: تخصیص دادن به to allocate someone o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicate to: تخصیص دادن به to allocate someone o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single sex education: also known as single - gender educa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

single sex: adj. same - sex

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take account of: to pay attention to sb or sth to ta ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revisit: دوباره در نظر گرفتن/بحث کردن دوباره ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do well to: :do well to do sth Fare better or a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

do well: to benefit or fare better from, or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adolescent: adj. being of the age 13 through 19 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adolescent: adj. being of the age 13 through 19 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

public policy: the public interest or public good ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with regard to: :with/in regard to in reference to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would do well to: : ( one ) would do well to ( do sth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would do well to: : ( one ) would do well to ( do sth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in that: written ) for the reason that; beca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in that: written ) for the reason that; beca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proceed: to go forward or onward, esp. after ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proceed: to go forward or onward, esp. after ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit it off: : ( hit it off ( with sb inf. quick ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brush off: to dismiss or ignore sb or sth rude ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brush off: to dismiss or ignore sb or sth rude ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard wired: ذاتی فطری موروثی innate not learned ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be at the heart of: be the key to

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be at the heart of: be the key to

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be of great importance: be essential

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be of great importance: be essential

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aging: سالخورده سالخوردگی n. the act or pr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

AAA: American Automobile Association Agr ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reach for: دست بردن به طرف چیزی to extend one' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reach for: دست بردن به طرف چیزی to extend one' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as much: almost the same the same or virtual ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as much: almost the same the same or virtual ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

research into: to study about someone or something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

research into: to study about someone or something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so that: in order that with the result or co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: to regard, consider, and handle in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

currently: at this moment at this time or peri ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backup: to prove something to be true

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

say: adv. for instance; approximately

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

downside: جنبه منفی the disadvantageous aspec ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leisure: adj. designed for recreational use

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keep pace with: همگام بودن با to proceed at the sam ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep pace with: همگام بودن با to proceed at the sam ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adversely: به طور ناخوشایندی in an adverse man ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tourist: n. one who travels for pleasure adj ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco lodge: a tourist accommodation facility de ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

write up: to write a report or description of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

write up: to write a report or description of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mixed feelings: uncertainty about someone or someth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inform: الهام بخشیدن to animate or inspire

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impress on: to impart a strong or vivid impress ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

read: n. inf. something that is read; an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

memoir: a biography or historical account b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autobiography: the biography of a person written b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autobiography: the biography of a person written b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reinvent: : ( reinvent ( oneself to take up a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd say: in my opinion it is my estimation t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'd say: in my opinion it is my estimation t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go wild: to get very excited

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go wild: to get very excited

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for some reason: : ( for some reason ( or other a ph ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go into: to examine or study something to un ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle down: ( to begin or settle into a life of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a couple of: two or more people or things a few ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the moment: right now now at the present time

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start a family: to conceive or have a first child

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidently: with confidence in a confident mann ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

career break: an interruption to an individual's ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uproot: to force to leave an accustomed or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all the time: constantly habitually during the wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn into: to change into sth or sb become tra ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devastated: very shocked and upset by something

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

devastated: very shocked and upset by something

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: to become eventually turn out to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn down: to reject or refuse someone or some ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های a.r