پیشنهادهای منصوری (١٠)
( اجل ) : [ اَ جَ ] بر دو وجه است: الف ) : اسمیه : به دلیل: 1 - تنوین گرفتن. مثل { ثمَّ قَضَی اجلاً . . . } ( 1 ) / 2 - اضافه شدن. مثل { فَـاِنَّ اَج ...
در گویش شهر گندمان به معنای کناره و تشکی است که زیر پشتی می اندازند و روی آن می نشینند.
در گویش شهر گندمان از توابع استان چهارمحال و بختیاری به معنای : گذاشت
به چهار نحو قرائت میشود: [ اَقَـط] ، [ اَقِـط] ، [ اِقِـط] ، [ اُقُـط] ( 1 ) که غالبا [ اَقِـط] قرائت میشود. بنابر دو کتاب معجم الوسیط و لسان العرب ب ...
( أثلة ) مصدر است و به معنای اصل ( ریشه و ثبوت ) است. مشقات آن نیز به همین معنا میباشند. برای مثال: ( أثَـلَ ؛ یَأثِـلُ ) : ثابت است و اصالت دارد. ...
در زبان عربی ، حرف ندا برای منادای بعید ( یعنی مسافت منادا دور است ) میباشد. مثال: { آ زیدُ}: ای زید. زید در اینجا در فاصله ی دور است.
بُت
همزه ی مفرده که در اینجا به عنوان الف حاوی ( الفی که حرکات سه گانه ی فتحه، کسره و ضمه را می پذیرد ) است به دو صورت می آید: الف ) : حرف ندا برای منا ...
در گویش شهر گندمان از توابع استان چهارمحال و بختیاری به معنای: حیاط
پوسته ی زمین. {با توجه به تفاسیر و احادیث درباره ی آیه ششم سوره ی طه}