عليرضا كريمي وند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: مسیر کلی. مسیر اصلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

favorable: همسو مسلعد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sustainable bonding favorable: پیوند پایدار همسو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sustainable bonding: پیوند پایدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

begging bowl: کاسه گدایی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hungry girl: دختر گرسنه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

derelict: بی سرپرست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white slave: تجارت ناموس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implode: از داخل منفجر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salesgirl: فروشنده دختر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

duffer: آدم احمق و کودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homeless: بی خانمان آواره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homeless: بی خانمان آواره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stateless: بی وقار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vagrant: ادم آواره و ولگرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waif: بچه بی صاحب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infanticide: بچه کش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infective: عفونت زا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

putrescent: فساد پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncommitted: غیر متعهد نشده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrefined: نابهنجار. خام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unregenerate: اخلاقا دوباره حیات نیافته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsecured family: خانواده بی صاحب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sealed and fined: پلمپ و جریمه شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

selling girl: دختر فروشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

childhood home: خانه خاطرات کودکی. خاطرات کودکی بفر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unreasonable intellect: عقل نابسامان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blunder: کفتار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my hypothalamus: هیپوپوتاموس من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prosperity and happiness: سعادت و خوشبختی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonstruck: دلشیفته از عشق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moonstruck: دلشیفته از عشق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stable in love: پایدار در عشق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honored: مفتخرشدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honored: مفتخرشدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trip abroad: سفر خارج از کشور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartbeat: تپش دل ضربان قلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sustainable love: عشق پایدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love heart: عشق دل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love heart: عشق دل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soulful: پراز احساسات پر شوق و ذوق سرزنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soulful: پراز احساسات پر شوق و ذوق سرزنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspire: جان دمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

darling: محبوب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bigot: ادم خرافاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bigot: ادم خرافاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superstitious: خرافاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

superstitious: خرافاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetish: خرافات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recognition: به رسمیت شناختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recognition: به رسمیت شناختن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opportunism: فرصت طلبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accredit: شناختن معتبر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: دلبستگی دوستی علاقه پیوستگی عاشق. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دیانا: دیانا الله عطوفت و مهربانی و عاطفه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دیانا: دیانا الهه خورشیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دیانا: الهه مهربانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love potion: معجون عشق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

costume groom: کت و شلواردوماد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

costume suit groom: لباس کت و شلوار دامادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be memorable: به یاد ماندنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avouch: ضامن شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on: دوام داشتن ثابت قدم داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیانا: ملکه طبیعت. بهترین اسم دختر ی هست ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجرکم عندالله: پاداش شمارا خداوند بدهد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slow cooker: آرام پز. دم گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow cooker: آرام پز. دم گذاشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot the ball: توپ را شوت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

steadfastly: ثابت قدمانه. راه خود را رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do not want to see: نمیخوام ببینمت. به کسی گفته میشه که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

palsy walsy: جون جونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love being together: عشق باهم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thanks: با تشکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks: با تشکر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks a lot: خیلی ممنون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thanks a lot: خیلی ممنون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovingly: محبت آمیز. عشق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adoration: عشق ورزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adoration: عشق ورزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radiation: برق. پرتوافشانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glare: درخشندگی زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

refulgence: درخشندگی. شکوه و جلال. نور افشانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aura: نشئه و تجلیهر ماده ( مثل بوى گل ) ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aura: نشئه و تجلیهر ماده ( مثل بوى گل ) ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demagnetize: نا آهن رباکردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attracted and fascinated: جذب و مجذوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

object yellow: جسم زرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هرومونlh استروژن مرحله فولیکولی: مرحله خونروش =قاعدگی ( در روزهای او ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیضه: علل اصلی بیضه اسپرم سازی است بیضه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علل تستوسترون: کمک به تولید اسپرم ایجاد صفات ثانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوران بارداری: از ٣دوره سه ماهه تشکیل شده است ( ٩ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حداکثر میزان ترشح lh: حداکثر میزان ترشحLh باعث گامتها اول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرحله فولیکولی: مرحله فولیکولی از آغاز رشد فولیکول ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لوله فالوپ: عبورتخمک از لوله فالوپ معمولا ٣ تا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpidity: زلال بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: شفاف زلال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wellspring: سر چشمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اناهیتا: ستاره صبحگاهی. ایزد ملکه ابها. الهه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mothers arms: آغوش مادر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permanent excuses: بهانه های همیشگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comeliness mother and bride: خوشمنظری مادر و عروس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

douceur mother and bride: با ملاحت شیرینی و ظرافت وفتار مادر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elegance: لطافت ظرافت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honey bride and honey mother: عروس عسلی و مادر عسلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bonhomie: رفتار خوش دلپذیر به روابط مادر و عر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live the childhood memories: خاطرات کودکی را زنده کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boy clean: پسر پاک تمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kind mother: مادر مهربان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country house: همشهری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand mother original: مادربزرگ اصیل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand mother crown: مادربزرگ تاج سر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grandmother hand kiss: بوسه دست مادر بزرگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پریسا: پریسا معنی زیبای ماه تابان چهره لطا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my sweetheart: همسر دلبندم. عزیز من

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my sweetheart: همسر دلبندم. عزیز من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my consort: همسر من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breath of my life: نفس زندگیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

architect: مهندس ساختمان مهراز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

family: فامیل. خاندان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

family: فامیل. خاندان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proceeding: اقدام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breathing breath: نفس دمیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proceeding delectation: اقدام نفس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pant: نفس نفس زدن ضربان داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pant: نفس نفس زدن ضربان داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

respire: به هوش آمدن. دم زدن نفس کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breath: نیرو جان نفس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

darling: دلبندم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent: ثابت قدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy smart boy: پسر هوشمندشاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimate: جان جانی محرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love path: مسیر عشق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lucky ripsnorting: خوش اقبال فوق العاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuddle: در آغوش گرفتن ❤️

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cuddle: در آغوش گرفتن ❤️

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nestle: در آغوش کسی خوابیدن❤️

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embrace it: در آغوش گرفتن❤️

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nestle bosom: درآغوش کسی خوابیدن ❤️

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اناهیتا: بانوی ملکه ایزد آب دوشیزه ی بسیار ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devotedly: دل و جان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

juice up: نیرو جان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ناهید: ناهید بمعنی عشق زندگی ملکه ایزد ابه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my ornament: تاج سرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my ornament: تاج سرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweetheart mother: مادر دلبندم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother like peacock: مادر همانند طاووس🌹

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

young matter: ماده جوانی. اسکیر جوانی

١ سال پیش

مدال‌های عليرضا كريمي وند