عليرضا كريمي وند - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

math science: علم ریاضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence and thought: هوش و اندیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mathematician: ریاضیدان. علم دانایی ریاضی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paternal: پدرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paternal: پدرانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paternity: صفات پدری صفات پدرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paternity: صفات پدری صفات پدرانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beatific: سعادت آمیز. فرخنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fortuitous: سعادت آور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

celebration: برگزاری جشن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebration: برگزاری جشن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eid said ghadir khom: عید سعید غدیر خم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy the best home appliances: خرید بهترین لوازم خانگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was in trip: سفر بودم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had a short trip: من یک سفر کوتاه داشتم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimate: جان جانی محرم صمیمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roadworthy: در جاده. سفر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tank circuit: مدار مخزنی. الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circle: حلقه دوستان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circle: حلقه دوستان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confabulate: صحبت دوستانه کردن بمثال تشکر میکن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fixation: تحکیم دلبستگی زیاد، عشق زیاد، تعلق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixation: تحکیم دلبستگی زیاد، عشق زیاد، تعلق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cling: وفادار بودن. پیوستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enamor: دلباخته بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

refreshments: جان بخشی نیرو بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come back: برگشتن یک اصلاحی که زمانی که از سفر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get home: به خانه رسیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get home: به خانه رسیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worth: با ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outweigh: ارزشمندتر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel: از قدرت احساس برخوردار بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloom: از سلامتی رنگ وآب برخوردار بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emotionalism: احساساتی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demulcent: تسکین دهنده. مرهم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being in the homeland: بودن در وطن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we did not meet: ما ملاقات نکردیم. علی ناجی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rose: گل رز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenet: پایه تفکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenet: پایه تفکر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

venerability: با احترام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

active: مشغول عمل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family trips: سفرهای خانوادگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good memories: خاطرات خوش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good memories: خاطرات خوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleasant memories: خاطرات دلپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seigneur: شاهزاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydromel: آب شهد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

succulence: شادابی. پرآیی. حالت آبکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swim in the sea of love: شنا در دریای عشق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swimming: شنا کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loyal to join: متعهد به پیوستن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

superiority and paramount: برتری و والایت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

practical philosophy: فلسفه عملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smell of jealousy: بوی حسادت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chamaeleontidae: حرباء. ادم متلون المزاج و دمدمی. آف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chum: دوست صمیمی بودن.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solomon: صلح دوست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mistake not picking up: اشتباه برداشت نکردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marriageable: بالغ در خور عروسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hagiology: ادبیات مقدس تاریخ مقدس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

b y signal b y: پیام الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rackety: پر هیاهو. خوشگذران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radar correlation: هدف های مورد نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have a good time: اوقات خوبی داشته باشید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playground: تفریحگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disport: تفریح و شادی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthfullness: سلامتیاوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ebullient: سر حال. شاداب. با حرارت و گرم. جوشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ebullient: سر حال. شاداب. با حرارت و گرم. جوشا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drowning in self pit: غرق شدن در گودال خود یا غرق شدن د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

extravaganza: اغراق, گزاف گویی, فانتزی, اثر خیالی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gaffe: اشتباه در گفتار یا کردار. اشتباه لپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gaffe: اشتباه در گفتار یا کردار. اشتباه لپ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naeryo jireugi: ضربه دست پایین رونده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naivete: خام دستی روانشناسی ( سادگی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naivete: خام دستی روانشناسی ( سادگی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

macabre: وابسته به رقص مرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

habitual being together: همیشه باهم بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

absolute continuity: پیوستگی مطلق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abbacy: مقام رهبانیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

continuity: پیوستگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

continuity: پیوستگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flavor to merry: عطرو طعم برای جشن گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theophanic: وابسته به تجعلی خدا به انسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

croup hall: تالار کروپ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballroom: سالن بزرگ رقص. تالار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interface: ارتباط دو طرفه. وارد مراسم جشن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interface: ارتباط دو طرفه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypothalamus: هیپوپوتاموس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثر جوجو مویز: دختری که رهایش کردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real way: راه واقعی راه حقیقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nostrum: راه حل نهایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have a long way: مایک راه طولانی داریم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثر جوجومویز: دختری که رهایش کردی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day shift: تغییر روز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lean concurrent moments: همنشین لحظات ناب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unalloyed: بی نظیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amiability: خوشبختی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

personable: خوش سیما، جذاب شخصیتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personable: خوش سیما، جذاب شخصیتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sparklers: چشمان گوهر درخشان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cordiality: صمیمیت گرمی مهربانی مودت قلبی خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peahen: طاووس ماده ، طبیب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my life: زندگیم، عشقم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainability: همبستگی. پایداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good looking: خوش چهره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endearing: محبت آمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my queen: ملکه من

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

my queen: ملکه من

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ladyship: بانویی. خانومی. بانوی ارجمند بانوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ladyship: بانویی. خانومی. بانوی ارجمند بانوی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precious lady: Precious treasure گنج گرانبها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نجمه: مادر زیبایها. الهه عشق و روشنایی قل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existence of love: Our behavioral responses are caused ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عشق شاه کلید: عشق شاه کلیدی است که تمام دهلیزهای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ثمره عشق: حس لذت بخش زندگی شادمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثمره عشق: حس لذت بخش زندگی شادمانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talipes: کجی پا ، آدم پا چنبری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dribble: پا به پا کردن توپ فوتبال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dribble: پا به پا کردن توپ فوتبال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daedal: باهنر، داراى هوش اختراع، پیچیده، لا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comer: comer واردشونده You came, with lov ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

association: همنشینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system availability: دسترس پذیری سیستم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intercommunicate: ارتباط متقابل داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real parents: پدر و مادر واقعی. والدین واقعی. وال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

luxurious: زندگی ایده آل. زندگی فوق العاده زیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gala: خوشی، شادى، جشن و سرور، مجلل، با شک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gala: خوشی، شادى، جشن و سرور، مجلل، با شک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the source of love: سرچشمه عشق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gargantua: Someone who has made himself a mons ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wilco: فهمیده و مودب بودنsuavity

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timely invite: دعوت به موقع ( اعظم )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honorable professor: استاد بزرگوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mighty professor: honourable Professor استاد بزرگوار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amicable: camaraderie دوستی، رفاقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amicable: camaraderie دوستی، رفاقت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man honorable: مرد بزرگوار ( محترم )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unreachable: غیر قابل دسترسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lively: خندان ، متبسم. delightsome بسیار د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lively: خندان ، متبسم. delightsome بسیار د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man of my heart: مرد قلبم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gaily: با خوشحالی، با سرور و نشاط

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leisurely: تفریحانه با فراغت خاطر Good day ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leisurely: تفریحانه با فراغت خاطر Good day ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

junket: خوش گذرانی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jaunt: circulation, flow, turn, excursion, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

memories: خاطرات

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

both cavenant: هم عهد

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

correlative: جفتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

characteristic function: مشخصه تابع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dolphin is very smart: دلفین بسیار هوشمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loyal: وفادار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hippopotamus: هیپپوپوتاموس. اسب آبی دلفین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hourly: بر حسب ساعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aborting twins: سقط کردن دو قلو. ( لطفا مسائل دیگرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twin pair abortion: سقط سدن دو قلو جفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no misunderstandings: سو تفاهم برداشت نکردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abortion of twin baby: سقط شدن دو قلو نوراد اشنا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born to be a cousin: متولد تیر ماهی بودن پسر عمو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not make a mistake: سو تفاهم ایجاد نکردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confused person: شخص اغتشاشگر. فرد دلخراس : بکسی گفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inform no irrelevance: اطلاع نامربوط ندادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be embarrassed: خجالت بکش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jealous nature: ذات حسود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venus: الهه عشق زیبایی و پاکی ها. ستاره زه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lovebird: مرغ عشق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

despite love: با وجود عشق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being love is also: عشق نیز هست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penguin gilr: دختر پنگوئنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penguin: پنگوئین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the reason for the spider: دلیل عنکبوت شدن. ( هوشنگ هارون بدلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

married: آدم همسرددار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monogamous dear: تک همسر دلبندم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

answered: جواب داده شده. زمانی استفاده میشود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

answered: جواب داده شده. زمانی استفاده میشود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubbish bag: کیسه زباله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garbage in garbage out: اططلاحی است که نتیجه ببهوده را بعنو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

montessori method: روش فرهنگ تربیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garbage collector: زباله روب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage collector: زباله روب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kicked trash bin: کیسه زباله لگدزده شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compatriot: هم وطن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compatriot: هم وطن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immortality: ابدیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

settler: خوش نشین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy blessing: پیوند مبارک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy link: پیوند شاد

١ سال پیش

مدال‌های عليرضا كريمي وند