shiva_sisi‌ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exaggerate: به قول معروف نمکش رو زیاد کردن، بزر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fair: منصفانه ، نمایشگاه کالا ، زیبا ، لط ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look out of: نگاه کن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giant: . Giant means extremely large

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prague: پـرآک، پآیتخــت چــک: )

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advertisement: اگاهی، اعلان، تبلیــــغ

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill: a written list showing how much you ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decrepit: ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give up on: دست کشیدن از،

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endlessly: همیشگی، دائماً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leopard: انواع گربه سانان درشت اندام و درنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nervous: مـضطـرب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noisy: ســـر و صــدآ: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: برو گـــرآ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: بــرون گـــرآ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selfish: خودخوآه در ضمــن خود خوآه بآ مغرور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fly on a plane: پـــرواز بآ هوآپیمآ: ) ) )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

write postcards: نوشتــــن پســت کآرتــــ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

write postcards: نوشتــــن پســت کآرتــــ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

documentary: مستنـــد: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horror movie: فیلمــ تــرسنآڪ: (

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never: هــرگــز، هیچوقــتـــ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game show: بــرنآمــهــ یآ مسآبقهــ ے تلویزیون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dear: عـــــــــزیزمـــــ**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

civil engineering: مهـندسے عمـــرآنــ***

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communications: مخآبرآط و ارتبآطآتـــــــــ**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

history: تـــــآریخ: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مرضیه: پـــآڪ و بے ریـــآ**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrogant: متکبــر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confident: مطمئینـــــ Selfish اشتبآست:/

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شقایق: شقایقا دل رحمن روح لطیفی دارن مغرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

each: هــــر یڪ!"

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a composer: آهنگـــ سآز**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a composer: someone who writes music ⇒

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novelist: someone who writes books, stories, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

political leader: رهبر سیآسے**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

political leader: the person who directs or controls ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inventor: someone who has invented something, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delicious: لــذیذ، دلچــــسب**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrible: The food looked horrible, but it ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasant: It had been a pleasant evening.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrible: Their son had been injured in a ter ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: فوق العآده، محــشر، معرکهـ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncomfortable: نـآ خوشآینــد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uncomfortable: نآ آسـوده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this sofa is so uncomfortable: ایـن مبل بسیآر نآخوشآیند است* نشستن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpleasant: نــآ خوشآینـــد**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpleasant: نآخوشآینـد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detective: #کآرآگآه کسے کهـ بهـ دنبآل سرنخ ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quit: رهـآ کـــــردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't help: I can’t help the way I feel about y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't help: used to say that someone is unable ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imagine: تصــــور کردنِ . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imagine: فکر کردن بحــ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretend: وانمود کردنــ: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الهه: معبود: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permission: پـروآنحــ، مجـوز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adventurous: not afraid of taking risks or tryin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anxious: دلوآپـس، نگــرآنــ* - *

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripe: رسیده، جآ افتآده**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایلیا: بزرگ مـــرد، اسمیحــ پسرآنحـ: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underweight: کسی ک دارای کاهش وزن شدیدی است: | ـ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

social status: جایگاه اجتماعی**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cologne: عطر مخصوص اقایان ک در شهر کلن المان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedule: جدول زمانی، ساعت پرواز و نشست هواپی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performance: عملکرد، کارایی**

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نفس: دلیــل زندگیــ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not well: خوب نیســت!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رهام: اسممـ خواننده مـآکــآن*تنهآ کسی ڪ ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rack: قفـسه، طآقچـه: )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veto: مخالفــــــت!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

veto: مخالفــــــت!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blue whale: نهنـگ آبی: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giraffe: زَرآفِـه!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volcano: آتَـشفِشآن: )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: بــآل🌁

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: کادو، هدیه Gift❤

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll take whatever i want: من بهـ هـر چیحـ ک بخواممـ میرسممـ: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'll take whatever i want: من بهـ هـر چیحـ ک بخواممـ میرسممـ: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

celery: Eating celery helps to lose weight

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blow a whistle: to make a high sound by blowing int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complain: اعترآض، شکآیـــــت�

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fluent: مسلـــــط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lonely: خلـــــوت!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fairly cold: تـا حدودی ســـرد نبستـا ســـرد کمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lecture hall: سآلـن اجتمآعآت سآلـن همآیش سآلـن سخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slightly cold: مقـدار کمی سرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tied: مسآوی 1 & 1 2 & 2 3 & 3

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spacious: وسیــع، بــزرگ، جـا دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تسخیر ناپذیر: دسـت نیآفتنییی غیـر قآبل نفوذ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبینا: آشکار پیــدآ مشخـص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beijing: پآیـتخـت چیـن ، پـکـن the capital ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lisbon: شهـر لیسبوون ، پآیتخـت پـرتغآل شه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seoul: سئـول، پآیتخـت کــره جنوبی💋🌙 S ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweden: کشـور سوئـد ک پایتختـش استکهلمم هسـ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the north pole: قُـطب شمآل *the north pole* قُـطب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the south pole: قطـب شمآل *the north pole* ≠ ≠ قطـ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

which: کدامم یک؟ کدومــش؟

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lick: سگ صورت پسر را لیسید

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: بیماریستان کشیدن سیگار را در ساختما ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feed: ما باید به فقرا خانه و غذا بدهیم

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leopard: پلنگ وحشی هیچوقت نمیتواند لکه هایش ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bamboo: جنس این صندلــے از چوب بامبو است

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: او یک جک بسیار قشنگ و خنده دار گفت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: این یک فیلم کمدی، وبسیار خنده دار ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: صدای خنده در اتاق زیر شیروانی به گو ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

popular: من همیشه دوست داشتم در مدرسه طرفدار ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cute: چه دختر بچه ی بانمکی

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vet: ما باید سگ را پیش دامپزشک ببریممـ*_ ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: او برآے غذآیش ایراد نمیگیرد!

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: معلمم ما برای نشانه گذاری بسیار ایر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripe: موز سبز نرسیده است و برای خوردن منا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blue whale: نهنـگ آبی یکی از بزرگ تریـن موجودات ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volcano: موآد مذآب ( گدآزه ) از آتشفشآن خآرج ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: یکی از بال های هواپــیـــما: )

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: بال یک پنگوئـن

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so and so: فلون فلون شده نوعی فحش یا دشنام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damage: خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

damage: خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gym: باشگاه یا سالن ورزشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

microphone: میکروفون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wig: کلاه گیس، موی مصنوعی، گیس ساختگی، د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ویر: فریاد، ناله، ادراک، استنباط، درک، ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heartfelt: خالص، صمیمی، بی ریا، قلبی، از روی ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soup: ابگوشت، سوپ، غذای مایع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حلما: حلما یعنی صبورویکی از القاب حضرت زی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peace: سازش، ارامش، اشتی، سلامت، سلامتی، ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

island: جزیره، ابخست، جزیره ساختن، جزیره دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ملیکا: حالا باس چشمای رنگیتو به رخ همه بکش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ماهور: پستی و بلندی، کوه پایه، تپه، تپه زا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ملینا: من بعضی جاها شنیدم در پزشکی معنی خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter: تلخ، تند یا فرد بد عنق بد اخلاق. . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریحانه: ریحان گیاهی خوشبویست که در زمین نرم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شبنم: شبنم قطره ای از اب است که بروی گل م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اسفند: متولد اسفندااااا دستا بالاااااااا ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in somebodys shoes: ب جای کسی بودن، در جایگاه کسی قرار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i got it: متوجه شدم، اهان، اوکی، باشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well paid: دستمزد خوب درآمد بالا شغلی با در ام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hope: امید، امیدواری چشم داشت، چشم انتظار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: حل کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رل زدن: رابطه دوست شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fair: منصفانه ، نمایشگاه کالا ، زیبا ، لط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spend: صرف کردن، خرج کردن، تمام شدن، صرف ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow up: means change from a child to an adu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crazy: You're crazy to go out in this weat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لاتاری: سنجش اقبال، امتحان کردن شانس، بخت ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star trek: science - fiction television progra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

also: نیز، بعلاوه، همچنین، و همچنین، و نی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liability: مسئولیت، دین، استعداد، فرض، شمول، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crazy: مجنون، مجنون، دیوانه، شوریده، شکاف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feed: خورد، خورش، علوفه، خوراک، خوراندن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annoy: تحریک کردن، ازردن، خشمگین کردن، رنج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upset: واژگونی، شکست غیر منتظره، نژند، نار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کس: تو همه چیزمی کَس و کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flu: سرماخوردگی شدید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیلا: رود نیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زهره: نهایت زیبایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exaggerate: به قول معروف نمکش رو زیاد کردن، بزر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: Hold up Move up

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: اجرای زنده خواننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drum: A hollow musical instrument with pl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay relevant: بازاریابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marine animaks: حیواناتی ک در دریا زندگی میکنند حیو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confettie: دندانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unusual: غیر عادی فرا طبیعی عجیب مختلف غیر ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hard of hearing: سنگین کم شنوا سخت شنوا کسی که صدارا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حلما: دوستان با کسره و بدون کسره فرقی ندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

performance: Singing, acting, or dancing in fro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chorus: A chorus is a large group of people ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orchestra: ارکست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet the needs of: به تحقق پیوستن ارزو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet the needs of: نیاز کسی یا چیزی را بر طرف کردن تام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary: ابتدایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary: concerning the first and easiest pa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grade: مقطع تحصیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grade: One of the levels in the school is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conductor: رهبر ارکستر معمولا کسی که با اشاره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

instrumental: instrumental music is for musical ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خشت زدن: کنایه از سخن بیهوده گفتن به زبان عا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild: behaving in an uncontrolled, someti ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backyard: حیاط پشت منزل بالکن حیاط خلوت حیاط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

backyard: an area of land behind a house, oft ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slip off: جایی را ترک کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

regarding: موضوع، درباره، در رابطه با

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

high heels: کفش پاشنه دار، کفشی که پاشنه اش بلن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: تخصصی، شرکت تعاونی، همکاری، مشارکت، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in front of: پیشرو، اینده، جلو، رو به رو، در مقا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

died out: از بین رفته، نابود شده، منقرض شده، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered: Endangered animals are in danger of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary: ابتدایی، مقدماتی، دوره های اولیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheetah: یوزپلنگ وحشی، یوز پلنگ اهلی نشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moose: نوعی گوزن که از گوزن معمولی نسبتا ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moose: a large brown animal like a deer th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leopard: انواع گربه سانان درشت اندام و درنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baboon: a large monkey that lives in Africa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مسیحا: به نظر من هم مسیحا کاملا اسم پسرونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literally: عینا، دقیقا، زدی تو هدف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiger: a large wild animal that has yellow ...

١ سال پیش

مدال‌های shiva_sisi‌