Azad - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love life: زندگی عاشقانه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sensational: شورانگیز، مهیج، احساساتى، موثر، برا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deceit: نیرنگ

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

integral function: تابع صحیح. تابع تام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triboelectricityا: ایجاد برق در اثر اصطکاک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grandee: بزرگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rectitude: صحت عمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transferred: واگذارشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transferred: واگذارشده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speakership: مقام ریاست مجلس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alhamdullah: الحمدالله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الحمدالله: ستایش خداوند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hot blooded: خون گرم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teacher thanks: معلم تشکرات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

social science: علوم اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social science: علوم اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychologist: روانشناس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

melodrama: عشق خوش فرجام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychiatrist: روانپزشک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supervisor: استاد راهنما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supervisor: استاد راهنما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permanent university professor: استاد رسمی دانشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clinical psychology: روانشناسی بالینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handy: استاد در کار خود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heartbeat: ضربان قلب. تپش. قلب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

my pleasure: باعث افتخار من

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distinguished father: پدر شایسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

congenital: مادرزادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congenital: مادرزادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soiled mind: ذهن خاک خورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insolent and illiterate: گستاخ و بی سواد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permanent professor: استاد همیشگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long life and happiness: عمر طولانی و با عزت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fake person: شخص کاذب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

torch reason: دلیل تراشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncle nice girl: دختر عمو خوب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no problem: مشکلی نیس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hobbledehoy: کره اسبى که تازه بالغ شده، آدم تازه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نرجس: نرجس یعنی عروس گل نرگس که بهترین فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نرجس: کسی که همیشه مادر خوبی بود مادر با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

محدثه: لقب حضرت زهرا ( س ) دختر حضرت محمد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be logical: منطقی باش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peg: انگ زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judgement day: روز قیامت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slander: تهمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slander: تهمت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced to be imprisoned: به زور به حبس کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

destroy: خراب کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deceit: نیرنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deceit: نیرنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to dismiss: نبخشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not soluble: حلال نکردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theolog: الهیات علوم دینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seminary: علوم دینی - مدرسه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

schematic: طرح کلی. الگو واری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prototype: الگوی نخستین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marry: به عقد نکاح در آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marry: به عقد نکاح در آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marry registry: عقد نکاح محضری در آوردن. محضر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to sign the contract: در محضر ثبت عقد نکاح کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

celebrate the perfect day: جشن در روز مناسب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build: ساخت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paradise paradise: برزخ بهشتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waterside araz: متعلق به کنار دربا ( آراز )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual mousi: متعلق به موسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water pool: استخر آبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sultanate my heart: سلطان نشین دلم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making a pleasure: ساخت مصلحتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purchase the perfect day: خرید روز مناسب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favourite: برگزیده محبوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

favourite mooui: برگزیده محبوب موسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

direct coupled: مستقیمأ جفت شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mild: ملایم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holding: برگزاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mild celebration: جشن ملایم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

science obstertrics: علوم مامایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

both beliefs: هم اعتقاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

virginity: دوشیزگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensational: شورانگیز، مهیج، احساساتى، موثر، برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensational: شورانگیز، مهیج، احساساتى، موثر، برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exercise the cerebellum: اعمال مخچه ( مرکز هماهنگی و یادگیری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiral cord: قشر نخاع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gray matter: ماده خاکستری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thalamus and hypothalamus: تالاموس و هیپوتالاموس ( تقویت پیام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limbic machine: دستگاه لمبیک که شبکه گسترده ای از ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اعمال سمپاتیک: جریان خون را به سوی قلب و ماهیچه ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sympathetic: موافق. گشاده روی. شاد آور ( مردمک گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sympathetic: سمپاتیک. موافق. خوشنودی. ( مردمک گش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تونوس: انقباض خفیفی در حالت آرامش وجود دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تونوس: انقباض خفیفی در حالت آرامش وجود دار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speech: قوه یناطقه. زبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قشر مخ در لوب پس سری: عصب بینایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the cerebral cortex in the lobe is serial: قشر مخ در لوب پس سری که عصب بینایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retina: شبکیه ( محل تشکیل تصویر ) مربوط به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زجاجیه و زالالیه: در علم بینایی زجاجیه ماده ژله ای و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زجاجیه: مایع ژله ای و شفاف که محور نوری چشم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیرنده نور چشم: عصب بینایی در قشر لوب پس سری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عصب بینایی: قرینه > زلالیه > عدسی > زحاجیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لکه زرد در شبکیه: محل تشکیل در شبکیه بخشی بنام لکه زر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لکه زرد در شبکیه چشم: بخشی بنام لکه زرد میباشد که در امتد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intellgence: هوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادرنالین: آدرنالین. اپی نفرین اندام هدف قلب و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cardiologist lover: متخصص قلب عاشق ( 😊 کسی که تسلط کام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

goodwill: حسن نیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweet nothings: حرف های عاشقانه خودمانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valhalla: سالن پذیرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballroom: سالن رقص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گره دهلیزی بطنی: پیام الکتریکی در دهلیز ها منتشر میش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chamber: حفره های قلب . دهلیزها . در حالی که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الیاف گرهی: تارهای گرهی. رشته ماهیچه ای هستند ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لایه میوکارد: لایه میو کارد قلب ، علاوه بر ماهیچه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرخرگ ششی: سرخرگ ششی خون تیره را به مویرگ های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرخرگ ششی: سرخرگ ششی خون تیره را به مویرگ های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرخرگ ششی: سیاهرگ ششی خون روشن رااز مویرگ های ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grasshopper open: ملخ باز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grasshopper circulation machine: دستگاه گردش خون ملخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earthworm: کرم خاکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

itchy prurient: کرمکی خارش دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میوکارد: میو کارد قطورترین لایه قلب است. لای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میوکارد: میو کارد قطورترین لایه قلب است. لای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندوکارد: لایه داخلی ، آندوکاردنام دارد و از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ventricle capacity: گنجایش بطن ها . گنجایش بطن ها بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دریچه سه لختی: بین دهلیز راست و بطن راست ، دریچه ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

valves sini: دریچه سینی. درابتدا سرخرگ آثورت و س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tricuspid valve: دریچه سه لختی. بین دهلیز راست و بطن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میوکارد: میوکارد همان لایه میانی عضلانی و قا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

music hall: سالن موسیقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hall: سالن ها راه رو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pesky people: افراد مزاحم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

having it: اختیار داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

siree sirree: آقای خودم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of the ground: از زمین برداشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

falsehood: دروغ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no relationship: ارتباط نداشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how to understand: چجور بفهمونم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all the classmates are witnesses: همه همکلاسها شاهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there was no connection: ارتباط نبود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i see im crushing: ببینم له میکنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unbalanced mode: حالت نا تعادل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy to kill: راحت کشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave my life: از زندگی من گمشو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will announce: خبر خواهم داد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notify: خبر دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notify: خبر دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کریمی افتخار وند: با عرض سلام به لطف فرموندصحت ، اقای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intellectual: روشنفکری هوشمندی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intellectual: عقلانی دهنی روشنفکری هوشمندی خردمند

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mentor: : مشاور و راهنمای باتجربه و معتمد

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

merry: شاددل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general mental: هوش ذهن کلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intellectronics: هوشمندی الکترونیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hapyy life: شاد زیستی.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mentor: مربی مرشد. : مشاور و راهنمای باتجرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

specified: تعیین شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specified: تعیین شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

love life: زندگی عاشقانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ideal: ایده آل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well off: دارای زندگی آسوده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well off: دارای زندگی آسوده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

learning: یادگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

learning: یادگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ranas answer: جواب رانا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fake cousin: دختر عموی کاذب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

childhood sneezing: آب بینی بچگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

god willing: انشاءالله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

god willing: انشاءالله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am pleased: خشنودم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hallelujah: خدا را حمد باد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sunlight: نور خورشید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunlight: نور خورشید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

auspicious: فرخنده خجسته سعید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sunlit: روشن از فروغ آفتاب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maturate: بالغ شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

become forgiving: بخشیده شدن. تبدیل شدن به بخشیده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quitclaim: چشم پوشیدن. بخشیده شد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trade: تجارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misquote: اشتباه نقل و قول کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symphonious: هم آهنگ. متوافق. هم آوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

syntonic: ( روان شناس ) سازگار با محیط، ( موس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cohesion: هم بستگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohesion: هم بستگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sympatry: هم بومی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liege: هم بیعت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liegeman: هم بیعت نسبت به تیولدار، وفادار، رع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warbler: سراینده. مرغ خوشااجان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleasance: خوشایندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rosy: خوشبو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entourage: دوستان ( D )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjuration: سوگند عهد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consummately: دلوجان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coincident current: با انطباق جریان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood brother: باهم برادری برادر خوانده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fraternity: اتحادیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fraternization: دوستی برادری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confirmed: تاییدشد تایید شده

١ سال پیش

مدال‌های Azad