k lover - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infirmity: بیماری طولانی مدت و یا بیماری ناشی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affectionate: مهر آمیز، عاشقانه، مثلا: Affectiona ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squash: به زور خود یا چیزی را جا دادن، چپان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blowup: فوران خشم

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Alias: وقتی در حوزه فیلم و بازیگران مورد ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsuspecting: از همه جا بی خبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unsuspecting: از همه جا بی خبر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crack up: از خنده روده بر شدن، یا دیگران را ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

crack up: از خنده روده بر شدن، یا دیگران را ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dodgeball: بازی وسطی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dodgeball: بازی وسطی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poor: طفلی، طفلک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lightweight: در مورد انسان اگه به کار بره میتونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harass: عرصه را برای کسی تنگ کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harass: عرصه را برای کسی تنگ کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paroxysm: ( در مورد احساسات و حالات ) فوران، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensationalism: آب و تاب دادن موضوعی برای اینکه تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensationalism: آب و تاب دادن موضوعی برای اینکه تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inert: بی رمق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squeamish: دل نازک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squeamish: دل نازک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engross: مجذوب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apologetic: شرمنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oppressive: زورگویانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lavish: ( پول، عشق، توجه و. . . را ) به میز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

every so often: هرازگاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

every so often: هرازگاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jettison: لغو کردن یا صرف نظر کردن از انجام ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tussle: ( برای به دست آوردن چیزی با کسی ) ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

besmirch: ( اعتبار، نام نیک و. . . شخصی را ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impede: سد راه شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jocose: مزاح آمیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jocose: مزاح آمیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transitional: در حال گذار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transitional: در حال گذار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tear up: اشک ریختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: ( با گذاشتن تاثیر زیاد بر شما ) میخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a matter of fact: در واقع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deliberate: ژرفنگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living: درآمد، پول، راه درآمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

benefit: سود رساندن/سود بردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good natured: خوش ذات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carried away: ذوق زده شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

studio apartment: سوئیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

studio apartment: سوئیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affectionate: مهر آمیز، عاشقانه، مثلا: Affectiona ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agonizing: پر تب و تاب، دلهره آور، مثلا: She w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agonizing: پر تب و تاب، دلهره آور، مثلا: She w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

psychic: پیشگو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reason: منطقی فکر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impose: ( قانون، مجازات، . . . ) اعمال کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recreational: تفننی| recreational drug use

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vocational: فنی حرفه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cast: ( نور یا سایه ) انداختن ( روی چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

administrative: مدیریتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

administrative: مدیریتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

integrity: صداقت و پایبندی به اصول اخلاقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humiliate: خجالت زده کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buckle: شل شدن زانو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reticent: تودار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squash: به زور خود یا چیزی را جا دادن، چپان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refurbish: دستی به سر و روی ساختمان کشیدن ( مث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give way: کوتاه آمدن ( در برابر )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bustling: پرتکاپو، پر جنب و جوش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمین: تِمین ( 태민 ) : نام یکی از اعضای گرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dork: آدم خل وضع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

controversy: کش مکش

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meridian: ( طب سوزنی چینی ) گذرگاه های انرژی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meridian: ( طب سوزنی چینی ) گذرگاه های انرژی ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweep aside: نادیده گرفتن، اهمیت ندادن to refuse ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweep aside: نادیده گرفتن، اهمیت ندادن to refuse ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambivalent: دودل، مردد ( مثلا چیزی را هم زمان د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ambivalent: دودل، مردد ( مثلا چیزی را هم زمان د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuff: بازوبند پارچه ای ( حاوی تیوب هوا ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cuff: بازوبند پارچه ای ( حاوی تیوب هوا ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mediate: تعدیل کردن اثر چیزی، به خصوص تعدیل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aromatherapy: رایحه درمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

aromatherapy: رایحه درمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treated: فرآوری شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panty liner: نوار بهداشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panty liner: نوار بهداشتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lamaze: لاماز روشی برای مدیریت درد زایمان ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lamaze: لاماز روشی برای مدیریت درد زایمان ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day to day: روزمره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day to day: روزمره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flar up: تشدید شدن، شعله ور شدن، ( بیماری ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfortunately: شوربختانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rouge: رژ گونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rouge: رژ گونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: ناگهانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

braxton hick: گرفتگی و انقباض رحم در دوران باردار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day care center: معادل فارسی دقیقی وجود ندارد و ترجم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

day care center: معادل فارسی دقیقی وجود ندارد و ترجم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plain: صحرا، زمین مسطح خشک و بی آب و علف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

masculinity: مردانگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tinge: 1 - تُن، مثلا تُنِ قرمزی Her hair c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tinge: 1 - تُن، مثلا تُنِ قرمزی Her hair c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what the hell: ببینید وقتی حالت سوالی داشته باشه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

either way: به هر حال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exploit: کار خفن

١٠ ماه پیش

مدال‌های k lover