تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُنج/ mŏndj / مانند/ واره. سرخ مُنج = سرخ مانند مانند: پیشانی سرخ منج نجف به عرق نشسته. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بزَه کُش/b�zek�sh : ناتوان کش زبانزد: - بزه کش هم بودند! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

غُلا/gh�la / کمین مانند: لالا هنگام جسته، غُلا کرده و نبات غرشمال را بر زمین کوبیده، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پی رَند/peirănd : رَندیدن از بیخ، از پی. ( در فعل از بیخ و بی نهایت دلم کردن ) مانند: پس به ( ( پی رند ) ) نیمخیز شد. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خونداندن/ kh�nd�nd�n : با فشار فرو نهادن، تپانیدن زبانزد: . . . ، می خونداندن و باز بدان قصد کمین می کرد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اولوقی/�l�ghi : چادر شبی که دو طرف آن را گره زنند، خورجین وار زبانزد: این غرشمال ها هم توبره و اولوقی هایشان را برداشته اند و رفته اند به دشت! کلیدر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گدَه/ gădă/نوکر/آدم درِ خانه زبانزد: دیگر او گده نبود. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلینه/k'lină : تلقین، تاثیر افسونی به قصد سلب اراده ی دیگری زبانزد: من را عباس جان کلینه کرد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جَنَم/ Djănă : خسلت، شخصیت. نه اش توان و دلبری در جنوب بود. کلیدر محمود دولت آبادی