پیشنهادهای علیرضا تحریری (١٣)
١٩
٨ ماه پیش
١
cut : بریدن i cut my finger yesterday من دیروز انگشتم را بریدم
٨ ماه پیش
٠
سیبیل
١ سال پیش
٢
زدی تو خال، ( دقیقا ) خودشه، زدی به هدف
١ سال پیش
٠
I had an informant on the inside
٢ سال پیش
-١
موفقیت
٢ سال پیش
٤
بی وقفه - پشت سر هم
٢ سال پیش
٤
چیز دیگه ای نمیخواهید؟
٢ سال پیش
٢
جایی که نمک خوردی نمکدون نشکن
٢ سال پیش
٧
colour به معنی رنگ در بریتیش است
٢ سال پیش
٤
بدون سختی چیزی به دست نمی آید ( نابرده رنج گنج میسر نمی شود )
٢ سال پیش
٧
قسمت خوب قضیه رو دیدن - the good part of something
٢ سال پیش
٦
بس است - کافی است
٢ سال پیش
٥
you just sit back and enjoy the party شما فقط بنشینید و از مهمانی لذت ببرید