منا جهانبخشی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

PS: مخفف کلمه ی postscript، پی نوشت ( پ ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in and of: به خودی خود

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ego: والدینی که بیش از حد سختگیر هستند غ ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimidated: بعضی از مردم بخاطر جثه اش از او می ...

٩ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shingles: زونا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shingles: زونا

٩ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ISIS: گروه داعش ( مخفف عبارت: دولت اسلامی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ISIS: گروه داعش ( مخفف عبارت: دولت اسلامی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overbite: دندان خرگوشی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belch: فوران کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belch: فوران کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cardboard: کارتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cardboard: کارتن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self radicalized: خودجوش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open toed sandals: صندل جلوباز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open toed sandals: صندل جلوباز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eating away at someone: مثل خوره مخ کسی را خوردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foot patrol: گشت پیاده

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

PS: مخفف کلمه ی postscript، پی نوشت ( پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

PS: مخفف کلمه ی postscript، پی نوشت ( پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apostate: ملحد

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bullet train: قطار سریع السیر، قطار تندرو.

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet train: قطار سریع السیر، قطار تندرو.

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by comparison: در عوض، در مقابل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by comparison: در عوض، در مقابل

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rebellion: شور و شوق فراوان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throughly: به صورت سراسری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rugged footwear: کفش ایمنی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nod: تلاش بی وقفه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take upon: تصمیم گرفتن برای انجام کاری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take upon: تصمیم گرفتن برای انجام کاری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great length: بسیار محتاطانه عمل کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great length: بسیار محتاطانه عمل کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surveillance: جاسوسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surveillance: جاسوسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frantic: پی در پی، پشت سر هم

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blender: همزن آشپزخانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blender: همزن آشپزخانه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chafing dish: ظرف سوفله خوری

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coffee grinder: آسیاب قهوه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coffee grinder: آسیاب قهوه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compact disc player: CD پلیر

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

food processor: غذاساز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

food processor: غذاساز

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

off licence: مغازه ی مشروب فروشی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off licence: مغازه ی مشروب فروشی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foot massager: ماساژور پا

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food warmer: ظرف گرم کننده ی غذا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenge: مشکل، نگرانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relinquish: قید چیزی را زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relinquish: قید چیزی را زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whirlwind: آتشین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whirlwind: آتشین

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

couch: نهفته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

almost: نسبتاً

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marriage: زندگی مشترک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marriage: زندگی مشترک

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rug shampooer: دستگاه فرش شور

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scale bathroom: ترازوی حمامی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a buzz: نشئه شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a buzz: نشئه شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mess up: خرابکاری کردن، گند زدن، بهم ریختن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acceding: رضایت بخش

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tailbone: دنبالچه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tailbone: دنبالچه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heimlich: مانور هایملیک ( Heimlich maneuver ) ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heimlich: مانور هایملیک ( Heimlich maneuver ) ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

act out: با ایما و اشاره چیزی را بیان کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flea market: بازار دستفروش ها

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flea market: بازار دستفروش ها

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good rise: پایان خوب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rise: نتیجه، پایان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

PRO: طرفدار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

denim overall: لباس سرهمی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس سرهمی: Denim overall

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لباس سرهمی: Denim overall

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earphone: هندزفری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earphone: هندزفری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خیار شور: Dill pickle

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dill pickle: خیار شور

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bowling alley: باشگاه بولینگ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bowling alley: باشگاه بولینگ

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compatibility: تفاهم ( در زندگی زناشویی )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compatibility: تفاهم ( در زندگی زناشویی )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

parental period: دوران بارداری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recruitment: عضوگیری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preterm labour: درد زودرس زایمان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

placenta previa haemorrhage: خونریزی جفت سرراهی ( پلاسنتا پرویا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bed rest: بستری شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gas separator: تفکیک گر گاز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تفکیک گر گاز: gas separator

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

local currency: پول رایج

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

partial shading: سایه جزئی ( مرتبط با انرژی خورشیدی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dysmenorrhoea: دیسمنوره ، قاعدگی دردناک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dysmenorrhoea: دیسمنوره ، قاعدگی دردناک

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proactivity: آینده نگری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proactivity: آینده نگری

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rosenthal equation: معادله ی روزنتال

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liquation: عمل میعان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interdendritic: جدایش، ( interdendritic segregation ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electrodeposition: رسوب دهی الکتریکی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electrodeposition: پوشش دهی الکتریکی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

craftsmanship: مهارت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

craftsmanship: مهارت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day after day: روز به روز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad mouth: بدگویی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prosperous: مرفه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prosperous: مرفه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astana: آستانه، پایتخت قزاقستان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kazkh: قزاق - اهل قزاقستان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naypyidaw: شهر نایپیداو، پایتخت کشور میانمار ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ulaanbaatar: اولان باتور، پاتخت کشور مغولستان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backdating: بک دیتینگ

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

environ: حومه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intelligence picture: تصویرسازی اطلاعاتی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unzipping: باز کردن زیپ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duck: سریع حرکت کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glimpse: لحظه ای کوتاه که چشم آدم به چیزی می ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

etched glass: شیشه ی حکاکی شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BUD: ماریجوانا ( slang )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strong: توانمند

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serpent's tongue: زبان نیش دار ( کسی که با نیش و کنای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regimented: منظم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regimented: منظم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multidisciplinary: چند جانبه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

background: سررشته داشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical: نکته سنج

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do it yourself: این عبارت به معنی انجام کاری می باش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embody: تداعی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughtful: تأمل برانگیز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reaffirm: تثبیت کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mince words: حرف رو مزمزه کردن، با ملاحظه صحبت ک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mince words: حرف رو مزمزه کردن، با ملاحظه صحبت ک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dad gum: 1. صفتی برای شدت دادن به یک مشکل کو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in and of: به خودی خود

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in and of: به خودی خود

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

violent crime: جرائم خشن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

violent crime: جرائم خشن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

combative: آدم زودجوش

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traumatic: بحرانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

difficult: difficult people افراد کله شق

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difficult: سرسخت

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

losing promotion: تنزل رتبه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gee: ای بابا!

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fire up: I was getting really fired up now : ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agent: متصدی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jetway: پل اتصال هواپیما

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jetway: پل اتصال هواپیما

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fidget: آرام و قرار نداشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screwball: غیرمنطقی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سالمندان: the elderly

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lightwell: نورگیر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lightwell: نورگیر

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alt right: ( in the US ) a right - wing ideolo ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a get out of jail free card: A Get Out of Jail Free card is an e ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop and search: عملی که در آن پلیس شخص را متوقف می ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amicable: مسالمت آمیز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to show one’s hand: دست کسی را رو کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to show one’s hand: دست کسی را رو کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accurate: بی نقص

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regime: برنامه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collectivization: جمعی سازی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

founding document: قانون اساسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maturation: تکامل

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go around the block: داشتن تجربه در یک حوزه خاص یا به طو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کولر ابی: Evaporative cooler

٩ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: او یک فرصت دیگر به دست آورد و نمیخو ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: موهامو بهم نریز، تازه شونه شون کردم ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: این کار کل تحقیقات ما را نقش بر آب ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mess up: اگه الان منصرف بشید، همه ی برنامه ر ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tower: یک پرچم بالای برج قلعه به حرکت در آ ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tower: از برج دیدبانی یک منظره ی شگفت انگی ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tower: او در سن 16 سالگی قدش از پدرش بلند ...

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall apart: اون اسباب بازی ارزون بعد از دو روز ...

٩ ماه پیش

مدال‌های منا جهانبخشی