کوهیار عابدینی نسب - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in character: ماهیاتاً

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leverage: به کار گرفتن

٦ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pissed off: فشاری شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

neurotransmitter: پیام رسان عصبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: معمولا صفت چیزی است که باعث جذب دیگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paradoxical: متناقض نما، پارادخش

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overwrite: جایگزین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwrite: جایگزین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compensate: سازگار شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interactionism: فلسفه: نظریۀ عمل متقابل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

microtubule: ریزلوله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microtubule: ریزلوله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quantum coherence: همدوسی کوآنتومی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conventional philosophy: فلسفه متعارف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relegate: راندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relegate: راندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neurobiology: عصب زیست شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurobiology: عصب زیست شناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neurobiologist: عصب زیست شناس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multiple drafts: پیش نویس های چندگانه آگاهی ( نظریه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reduction: فروکاهش تحویل به اجزا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devastate: شوکه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devastate: شوکه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proxima centauri: پروکسیما قنطروس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

line up: هم ردیف بودن هم ردیف شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

line up: هم ردیف بودن هم ردیف شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

illusion: پندار پندار پوچ خطای ادراک پندار فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dubious: غیرقابل اعتماد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dubious: غیرقابل اعتماد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at the expense of: به ضرر با نادیده گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preconsious: نیمه هوشیار نیمه خودآگاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill in the gaps: جای خالی چیزی را پر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill in the gaps: جای خالی چیزی را پر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perpetrate: شکل گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

do away with: از شر چیزی خلاص شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atman: در آیین هندو �آتمن� همان خود حقیقی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atman: در آیین هندو �آتمن� همان خود حقیقی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prior cause: فلسفه: علت متقدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teletransporter: دورنورد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spiritualism: روح گروی اصالت روح روح باوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agonize: کلنجار رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agonize: کلنجار رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anyway: مخلص کلام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

LAG: وقفه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confederate: همکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confederate: همکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulged: برآمده، متورم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phenethylamine: فنتیل آمین ویکیپدیا: فنتیل آمین ( ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurotransmitter: پیام رسان عصبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astral body: کالبد اثیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in outline: در کلیت خودش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unusual: نامتعارف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memeplex: میم ( به انگلیسی: meme ) یا مِم ( ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trackball: توپک به افزار کوچک اشاره ای در رای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compromised: به مشکل بر خورده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a fit: از کوره در رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in character: ماهیاتاً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in character: ماهیاتاً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agency: نهاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meaninglessness: پوچی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meaninglessness: پوچی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offer: اشانتیون هدیه خرید جایزه خرید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clash: درگیری بین پلیس و تظاهرکنندگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wedgie: خشتک کسی را به سرش کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wedgie: خشتک کسی را به سرش کشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me some skin: بزن قدش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: معمولا صفت چیزی است که باعث جذب دیگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fluxus: فلوکسوس نامی گرفته شده از لاتین به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leverage: به کار گرفتن

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های کوهیار عابدینی نسب