امیر طالبی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rubble: ویرانه، خرابه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reign: ریاست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

loosen up: راحت شدن، راحت کردن، آرام شدن، آرام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state owned: دولتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state owned: دولتی

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nemesis: دشمن قدیمی، دشمن غیر قابل شکست، شرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nemesis: دشمن قدیمی، دشمن غیر قابل شکست، شرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منتقد: critic

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منتقد: critic

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misperceive: اشتباه برداشت کردن، اشتباه فهمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misperceive: اشتباه برداشت کردن، اشتباه فهمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

survey: نظر سنجی، نظر سنجی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positive economics: اقتصاد اثباتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positive economics: اقتصاد اثباتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marginally: حاشیه ای، کم ( به صورتی که تغییر مه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vaunted: تحسین شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vaunted: تحسین شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is a matter of taste: محل مناقشه است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humanistic: انسان گرایانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guilty conscience: عذاب وجدان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guilty conscience: عذاب وجدان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hard line: متعصب ( سیاسی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard line: تندرو ( سیاسی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elaboration: دادن جزئیات ( ( این اسم، از فعل e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elaboration: دادن جزئیات ( ( این اسم، از فعل e ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گاز اشپزخانه: stove

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گاز اشپزخانه: stove

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solar power: انرژی خورشیدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

solar power: انرژی خورشیدی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اینه بغل: Side - view mirror

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اینه بغل: Side - view mirror

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nail biting: خیلی هیجان انگیز ( به خصوص به دلیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail biting: خیلی هیجان انگیز ( به خصوص به دلیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy sea: دریای متلاطم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downtrodden: مظلوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downtrodden: مظلوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rubble: ویرانه، خرابه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rubble: ویرانه، خرابه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loosen up: راحت شدن، راحت کردن، آرام شدن، آرام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loosen up: راحت شدن، راحت کردن، آرام شدن، آرام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strenuous: ( بدن سازی ) حرکت قدرتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strenuous: ( بدن سازی ) حرکت قدرتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rugged: مستحکم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short walk: ( فاصله از جایی ) چند قدم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short walk: ( فاصله از جایی ) چند قدم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reign: ریاست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reign: ریاست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inroad: تاثیر مهم داشتن بر، تاثیر مهم داشتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inroad: تاثیر مهم داشتن بر، تاثیر مهم داشتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ill informed: بی اطلاع، کم اطلاع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ill informed: بی اطلاع، کم اطلاع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

astride: دو سوی، در دو سوی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astride: دو سوی، در دو سوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inept: فاقد صلاحیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inept: فاقد صلاحیت

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های امیر طالبی