فرهاد سليمان‌نژاد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supervene: ایجاد اختلال کردن، مختل کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tartufferie: مقدس مأبی، زهدفروشی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dossier: پرونده سازی کردن، پرونده ساختن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unnameable: نام ناپذیر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self formation: خودآفرینش گر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self affirmation: خودابرازگر، خوداظهارگر، ابراز وجود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self affirmation: خودابرازگر، خوداظهارگر، ابراز وجود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self deluded: متوهم، خودفریب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exteriority: صوری

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plausibly: به طرز معقول، منطقی، موجه، درست، قا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undifferentiated: یکنواخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuanced: متفاوت ( با قید مختصر، نامحسوس و جز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paramountcy: اهمیت فوق العاده، علو مقام، بزرگی، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interlocutor: مصاحبه کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interlocutor: مصاحبه کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solitude: عزلت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compendium: گزیده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compendium: گزیده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unpolished: صیقل نیافته، پرداخت نشده، جلانیافته ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unpolished: صیقل نیافته، پرداخت نشده، جلانیافته ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rarified: رقیق، ( به طعنه ) والامقام، والاجاه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astutely: هوشمندانه، با ذکاوت، با تیزفهمی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underwrite: متضمن چیزی یا کسی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underwrite: متضمن چیزی یا کسی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ineluctably: ( قید ) اجتناب ناپذیر، حتمی، محتوم، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

airy: موهوم، مهمل، هپروتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airy: موهوم، مهمل، هپروتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intent: to / for all intents and purposes: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purpose: to / for all intents and purposes: ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undemonstrable: غیر قابل شرح، غیر قابل توضیح، بیان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discipleship: مریدپروری

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shirker: تنبل، تن پرور، عاطل و باطل، بیکاره، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mature: ( صف ) قوام یافته، ( فعل ) قوام یاف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impassioned: پرسوز و گداز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impassioned: پرسوز و گداز

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeremiad: مصیبت نامه، سوگ رنج نامه، رنج نامه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

litany: فهرست شایع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litany: فهرست شایع

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deracinating: ویرانگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

connoisseur: صاحب نظر، آگاه، مطلع، استاد در کاری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

channeling: مجرا، مسیر، راه، طریق، جهت، معبر، ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

channeling: مجرا، مسیر، راه، طریق، جهت، معبر، ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

excoriation: انتقادسرسختانه، نکوهش، سرزنش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excoriation: انتقادسرسختانه، نکوهش، سرزنش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perspicaciously: هوشمندانه، داهیانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incarnation: تعین، شکل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calculability: محاسبه گری، محاسبه پذیری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypostatization: فرضیه پردازی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demonic: اهریمنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonic: اهریمنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sending: فرستاده، حوالت، ارسال شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sending: فرستاده، حوالت، ارسال شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: خودخواسته کاری کردن، چیزی را به میا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

numerological: طالع بینانه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prophesize: پیشگویی کردن، غیب گویی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prophesize: پیشگویی کردن، غیب گویی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrestricted: بی قیدوشرط

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rear guard: تدافعی، پدافندی، پشتیبانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rear guard: تدافعی، پدافندی، پشتیبانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggression: تعرض، تاخت و تاز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rambling: ترهات، سخنان لغو و بی پایه و اساس، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

omnipresent: فراگیر، شایع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmatched: بی بدیل، منحصربه فرد، یگانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pushiness: گستاخی، تعدی گری، پررویی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flirtation: مغازله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resonance: همخوانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end: To this end: بدین منظور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quaint: منسوخ

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atavism: میراث

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subtext: زیرمتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subtext: زیرمتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no more than: فقط، تنها، صرفا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

draw on: مورد استفاده قرار دادن، به کار گرفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed: انباشه، لبریز، پر از، سرشار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encapsulation: فشرده کردن، انباشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: ( در مقام صفت ) : عیان، مثلا a grou ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be supposed to: بنا بودن که، قرار بودن که، ملزم بود ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obscured: پوشیده، مستور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no more than: فقط، تنها، صرفا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be up to sth: مناسب چیزی بودن، به درد کاری یا چیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strictly speaking: به عبارت دقیق تر، در معنای دقیق کلم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exemplary: درخور پیروی، شایستة تقلید، ( عمل یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffed: انباشه، لبریز، پر از، سرشار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

together: ( ادبی تر ) : دوشادوش هم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mounting: فزاینده یا درحال افزایش ( مثل تورم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasant: مقبول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

steadfastness: ثابت قدمی، ایستادگی، تزلزل ناپذیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surrounding: پیرامون

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tone: set the tone for ( مجازا ) حال و ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back and forth: تبادل ( هر چیزی )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steadfastness: ثابت قدمی، ایستادگی، تزلزل ناپذیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encompassing: دربرگیرنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sprawling: بی دروپیکر، ولنگار، گل وگشاد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ask: دنبال چیزی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowing: مشخص، معنی دار، شناخته شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lump: lump in with : چیزی را با چیز یا چی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

taste: گرایش، تمایل، میل، علاقه، رغبت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

representative: سرآمد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: التزام و تعهد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

best selling: پرفروش، پرخواننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

acquisition: یادگیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transformed: متحول

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

secured by: پشتگرمی به، پشتیبانی با، ضمانت توسط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as much as: as much . . . as برای مقایسه ی دو چ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

implicate: دخیل دانستن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grant: take sth or sb for granted وجود کسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take note of: مداقه کردن، لحاظ کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birthright: حق ذاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

competence: توانمندی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe away: زدودن، از میان بردن، ردی از چیزی با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take note of: مداقه کردن، لحاظ کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repeatedly: به کرات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

by contrast: از طرف دیگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

with regard to: با در نظر داشتن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rake note of: تدقیق کردن، با دقت بررسی کردن، مداق ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sight: at the sight of به محض دیدن، به مجر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quintessential: نمونه ی ناب یا بار ز هر چیزی، مظهر، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lay in: نهفته بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carry weight: مؤثر واقع شدن، تأثیر داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vigorous: پر شور و حرارت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

refer: خطاب کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: در چارچوب، در حدودف در محدوده ی، با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry weight: مؤثر واقع شدن، تأثیر داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scorn: poured scorn on به دید تحقیر نگریست ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elucidation: ایضاح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

identification: هم ذات پنداری، حس داشتن هویتی مشترک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

awaken to: واقف کردن یا متوجه ساختن ( نسبت به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: با اذعان به، با امعان نظر به

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsparingly: سخاوتمندانه، بی مضایقه، بی دریغ، بی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sap: تضعیف کردن، از رمق انداختن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obscured: پوشیده، مستور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sentiment: میل، تمایل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be up to sb: ( انجام کاری یا تحقق چیزی ) بسته به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: نفع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be up to sb: ( انجام کاری یا تحقق چیزی ) بسته به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: منفعت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be up to sth: مناسب چیزی بودن، به درد کاری یا چیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

labyrinth: هزارتو، گمراهه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pseudocivilization: شبه تمدن، تمدن دروغین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allegedly: بنابه ادعا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unsurpassable: توفق ناپذیر، چیره ناشدنی، غیر قابل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spirit: خلق وخو

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draw on: مورد استفاده قرار دادن، به کار گرفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circumstance: In the circumstances: از این حیث

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exemplary: درخور پیروی، شایستة تقلید، ( عمل یا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operation: سازوکار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

together: ( ادبی تر ) : دوشادوش هم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

practicality: واقع بینی، عملی بودن، معقول بودن، ( ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be supposed to: بنا بودن که، قرار بودن که، ملزم بود ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: حشرونشر داستن، رابطه داشتن، گرم گرف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

closeness: تقرب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

progress: by progress: به مروز زمان، تدریجاً، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closeness: تقرب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cement: عامل پیونددهنده، عنصروحدت بخش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in short: کوتاه سخن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guiding thread: سرنخ ( راهنما )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strictly speaking: به عبارت دقیق تر، در معنای دقیق کلم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in proceeding: در عمل، عملاً

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in passing: اتفاقا، از قضا، بر حسب تصادف

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thusly: این چنینی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

globalizing: کلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back and forth: تبادل ( هر چیزی )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organising: نظام بخش

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boldness: وضوح و گویایی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buoyant: سهل گیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disenchanted: افسون زدایی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead hand: سایه سنگین

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grub street: Grub Street" literature" ادبیات کو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in common parlance: در عرف عام، در زبان متداول، به اصطل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in common parlance: در عرف عام، در زبان متداول، به اصطل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

altogether: سرجمع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altogether: سرجمع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

encompassing: دربرگیرنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pluralize: متکثر کردن، از وحدت در آوردن، ( مثل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pluralize: متکثر کردن، از وحدت در آوردن، ( مثل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in relevant respects: در برخی موارد، از برخی جهات. در موا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accurate: صحت

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pantheonise: شهرت یا اشتهار بیشتری به چیزی بخشید ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untrammelled: بی قیدوشرط، رها، آزاد، بدون محدودیت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untrammelled: بی قیدوشرط، رها، آزاد، بدون محدودیت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

representative: سرآمد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set the tone for: ( مجازاً ) بر حال و هوای چیزی تأثیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set the tone for: ( مجازاً ) بر حال و هوای چیزی تأثیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tone: set the tone for ( مجازا ) حال و ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presumed: مفروض

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presumed: مفروض

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best selling: پرفروش، پرخواننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defector: کسی که ابتدا از چیزی یا کسی حمایت م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defector: کسی که ابتدا از چیزی یا کسی حمایت م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prattle: وراجی، یاوه گویی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prattle: وراجی، یاوه گویی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as much as: as much . . . as برای مقایسه ی دو چ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sprawling: بی دروپیکر، ولنگار، گل وگشاد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bring together: متفق کردن، تجمیع کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring together: متفق کردن، تجمیع کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self regard: خودمحوری، خودخواهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

directed: مقدر، مثلا مشیت مقدر الهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grant: take sth or sb for granted وجود کسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atomize: تفرقه افکندن، از هم جدا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

negatively: برعکس، برخلاف

١١ ماه پیش

مدال‌های فرهاد سليمان‌نژاد