خان زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commonality: وجه اشتراک

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

herbs: سبزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herbs: سبزی

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give advice: کمک دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give advice: کمک دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

platform: سکو ( gate )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

appetizers: پیش غذا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appetizers: پیش غذا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main courses: غذای اصلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

main courses: غذای اصلی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

favouring: طرفدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reached: دست یافتند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customs: سنتها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proved: اثبات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proved: اثبات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bachelor pad: اصلاح:خونه مجردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelor pad: اصلاح:خونه مجردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for shame: اصطلاح:شرم آوره!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for shame: اصطلاح:شرم آوره!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spoiled: لوس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spoiled: لوس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tell me about it: اصطلاح: آخ گفتی!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tell me about it: اصطلاح: آخ گفتی!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green plum: گوجه سبز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good old days: یادش بخیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good old days: یادش بخیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catfight: اصطلاح:گیس و گیس کشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catfight: اصطلاح:گیس و گیس کشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what do you do: منظور : شغل شما چیست؟ اما what are ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

person fun: you have a good time with

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jealous: غیرتی, حسود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grades: نمرات، نتیجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grades: نمرات، نتیجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commonality: وجه اشتراک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commonality: وجه اشتراک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involving: مستلزم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiple: متعدد , چند برابر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multiple: متعدد , چند برابر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rainbow: رنگین کمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rainbow: رنگین کمان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

costume party: جشنی است مثل هالوین که همه لباس های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costume party: جشنی است مثل هالوین که همه لباس های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bill: bill=british english صورت حساب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bare feet: پای برهنه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bare feet: پای برهنه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بوروکراسی: بوروکراسی = بورو ( به معنای اداره و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

treating: برخورد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imigration: مهاجرت داخلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mass: دسته جمعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monogamous: تک همسری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monogamous: تک همسری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

object pronoun: ضمیر مفعولی ( مثل:me, her, there. . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

object pronoun: ضمیر مفعولی ( مثل:me, her, there. . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

object: object در دستور زبان به معنی مفعول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

object: object در دستور زبان به معنی مفعول ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های خان زاده