مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوفی: اوفِی: در لهجه آبادانی همون واژه او ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اوفی: اوفِی: در لهجه آبادانی همون واژه او ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوژان: نام دخترانه - واژه پهلوی ( پارسی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوژین: ناژین، نام دخترانه - واژه پهلوی و ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوژن: نوژَن - نام پسرانه - واژه پهلوی ( ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ناژوان: نام پسرانه - واژه پهلوی ( فارسی میا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نورهان: نورَهان، نوراهان - نام دخترانه - وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کرشفت: کَرشِفت، کَرشیپتَر - واژه اوستایی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

عقاب: کَرشِفت، کَرشیپتَر - واژه اوستایی ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اباریگ: "دیگر" در فارسی میانه پهلوی ساسانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خانقاه: در آیین مانی ( مانوی ) به آن: "مانِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مانستان: "خانقاه" در آیین مانی ( مانوی ) به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مانستان: "خانقاه" در آیین مانی ( مانوی ) به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دورهمی: در فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هموشت: هَموَشت: در فارسی میانه پهلوی ساسان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هموشت: هَموَشت: در فارسی میانه پهلوی ساسان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهرافتن: اَهرافتَن، اَهرافت، اَهرامیدَن - د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهرافتن: اَهرافتَن، اَهرافت، اَهرامیدَن - د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شفا: دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درواخ: دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

درواخ: دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کارمانا: کارمانیا - پارسی باستان و کتیبه های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاوان: واژه اوستایی - نام پسرانه شاو: ریش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کایر: کایِر - نام پسرانه - واژه فارسی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عصر: ایوار - در فارسی میانه پهلوی ساسانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابارگ: ایوار - در فارسی میانه پهلوی ساسانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایوار: آیوار: واژه ترکی، نام پسرانه همچنین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیسایا: نیسا، نیسایه - نام دخترانه واژه فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیسایه: نیسا، نیسایا - نام دخترانه واژه فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیسایه: نیسا، نیسایا - نام دخترانه واژه فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیسا: نیسایه، نیسایا - نام دخترانه واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کول بر: درود من خیلی وقت پیش این واژه رو سا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دژهودجش: درود، دوست گرامی این واژه به این گو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

التماس دعا: در اوستا به این گونه آمده است: جاید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابشار: گرچه برخی این واژه را عربی می دانند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوستا: اَوِستا - پارسی باستان: اَپِستا وَ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کانیش: کانیشکا - نام پسرانه واژه فارسی میا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کانیش: کانیشکا - نام پسرانه واژه فارسی میا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کانیشکا: کانیشکا - نام پسرانه واژه فارسی میا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هامین: "تابستان" در اوستا به این گونه آمده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زمستان: آن را با واژه زیما یکسان ندانید! در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهار: " بَهار" در اوستا به این گونه آمده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزیفیه: نام اوستایی " الموت" است: اِرِزیفیه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افسرده: واژه فارسی میانه پهلوی ( پارسیک، پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دژم: دُژَم ( dožam ) - واژه فارسی میانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاسیان: تاسیان ( تاسیَن ) : تاسه! - تاسیا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوستالژی: می توان از واژه: " تاسیان یا تاسه" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nostalgic: می توان از واژه: " تاسیان یا تاسه" ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاسیدن: تاسه: تاسیان ( تاسیَن ) ! - تاسیا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاسانیدن: تاسه: تاسیان ( تاسیَن ) ! - تاسیا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاسا: تاسه: تاسیان ( تاسیَن ) ! - تاسیا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیسا: تاسیان ( تاسیَن ) : تاسه! - تاسیا، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاسیا: نامی پر کاربرد در آمریکا و کانادا ه ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

درود(درستی و راستی) رسد به شما دوس ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

سپاس از دیکشنری آبادیس: اگه برای ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

به قول پرویز پرستویی در فیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاپول: واژه ترکی - در گویش بازاری و تهرانی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هاپولی: واژه ترکی - در گویش بازاری و تهرانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاپولی: واژه ترکی - در گویش بازاری و تهرانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمپلت: واژه ای فرانسوی - معادل فارسی: مجمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنسل: کَنسِل - واژه ای انگلیسی ( cancel ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنسل: کَنسِل - واژه ای انگلیسی ( cancel ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cancel: کَنسِل - واژه ای انگلیسی و در فارسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cancel: کَنسِل - واژه ای انگلیسی و در فارسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلقلک: پخپخو!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلقلک: پخپخو!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتو: واژه ای فرانسوی - گاف، سوتی! - برات ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slide: واژه ای انگلیسی - معادل فارسی: نما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slide: واژه ای انگلیسی - معادل فارسی: نما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسلاید: واژه ای انگلیسی ( Slide ) - معادل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خان: خان: عنوان رجال و بزرگان، رییس ( رئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

خوان: خوان: سفره، گسترش - آسمان و زمین، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گذاردن: 1. نهادن، برپا کردن، قرار دادن، برق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گزاردن: 1. به جای آوردن، ادا کردن، انجام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گذاشتن: 1. نهادن، برپا کردن، قرار دادن، برق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گذاشتن: 1. نهادن، برپا کردن، قرار دادن، برق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گزاشتن: 1. به جای آوردن، ادا کردن، انجام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گزاشتن: 1. به جای آوردن، ادا کردن، انجام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پالایش: واژه ای فارسی و مشتق: پالاییدن و پس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پالایش: واژه ای فارسی و مشتق: پالاییدن و پس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روابط بشین و پاشو: این اصطلاح از بازی بشین و پاشو برگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش خان: با توجه به معنی خان! برابر پارسی وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیش خان: با توجه به معنی خان! برابر پارسی وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیشخوان: با توجه به معنی خوان! پیشخوان: وَرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیشخوان: با توجه به معنی خوان! پیشخوان: وَرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خر در چمن: آوازِ خر در چمن: وقتی خری پا در چم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خر در چمن: آوازِ خر در چمن: وقتی خری پا در چم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساواش: واژه ای ترکی - savage برگرفته شده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ساواش: واژه ای ترکی - savage برگرفته شده ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همینه که هست: این اصطلاح، ترجمه ی جمله ی ترکیِ: ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

همینه که هست: این اصطلاح، ترجمه ی جمله ی ترکیِ: ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فرهاد: این اسم ریشه قدیمی دارد و بی خود نی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیس: پسوند شباهت ( همانندی ) ، پسوند نسب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیز: یز - پسوند شباهت ( همانندی ) ، پسون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یس: پسوند شباهت ( همانندی ) ، پسوند نسب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وس: ئوس، نوس - پسوند شباهت ( همانندی ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزن زنگو: بِزَن زَنگو یا زَنگی بِزَن - این ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بزن زنگو: بِزَن زَنگو یا زَنگی بِزَن - این ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پری: این واژه فارسی است و peri، perry بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پری: این واژه فارسی است و peri، perry بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرده خانه: این واژه فارسی است و morgue وام گرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرده خانه: این واژه فارسی است و morgue وام گرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

morgue: مرده خانه واژه ای فارسی است و morgu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morgue: مرده خانه واژه ای فارسی است و morgu ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perry: پری واژه ای فارسی است و peri، perry ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perry: پری واژه ای فارسی است و peri، perry ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peri: پری واژه ای فارسی است و peri، perry ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امین: این واژه نخست سُریانی ( آرامی باستا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amen: آمین، نخست واژه ای سُریانی ( آرامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amen: آمین، نخست واژه ای سُریانی ( آرامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جواهر: این واژه ی عربی مورد استفاده در فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jewel: جواهر واژه ا ی عربی که مورد استفاده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jewel: جواهر واژه ا ی عربی که مورد استفاده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنش: تَنِش - این واژه فارسی است و tensio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تنش: تَنِش - این واژه فارسی است و tensio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tension: تَنِش واژه فارسی است و tension برگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاق: این واژه ترکی است و chubby برگرفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چاق: این واژه ترکی است و chubby برگرفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chubby: چاق واژه ای ترکی است و chubby برگرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chubby: چاق واژه ای ترکی است و chubby برگرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pauper: پاپَتی واژه ای فارسی است و pauper و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pauper: پاپَتی واژه ای فارسی است و pauper و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاپتی: پاپَتی - این واژه فارسی است و paup ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارایه: این واژه فارسی است و array برگرفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

array: آرایه واژه ای فارسی است و array برگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

array: آرایه واژه ای فارسی است و array برگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دست مریزاد: شعری از دقیقی درباره دست مریزاد، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

من: اَزِم ( اَژِم، 𐬀𐬰𐬨 ) واژه ای فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

MAN: اَزِم ( اَژِم، 𐬀𐬰𐬨 ) واژه ای فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

MAN: اَزِم ( اَژِم، 𐬀𐬰𐬨 ) واژه ای فار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سل: سِل: پسوند ترکی شباهت ( همانندی ) و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایل: ئیل - به زبان عبری: خدا، پروردگار، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایل: ئیل - به زبان عبری: خدا، پروردگار، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چالش: این واژه در اصل ایرانی است، ولی سال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کژین: جشنی بود در اصفهان که آن را آفَریجگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افریجگان: جشنی بود در اصفهان که آن را آفَریجگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افریجگان: جشنی بود در اصفهان که آن را آفَریجگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ارومیه: برخی بر این باورند نام ارومیه از زب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه گمشده: این اصطلاح از افلاطون در رساله مهما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیمه گمشده: این اصطلاح از افلاطون در رساله مهما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the missing half: این اصطلاح از افلاطون در رساله مهما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the missing half: این اصطلاح از افلاطون در رساله مهما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریموت: واژه ای انگلیسی ( remote ) است - م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remote: می توانیم به جای ( ریموت دَر ) از م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brand: این واژه نروژی، انگلیسی است - واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brand: این واژه نروژی، انگلیسی است - واژه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برند: این واژه نروژی، انگلیسی ( brand ) ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ماهور: دو پسوند ( وَر ) ، ( اور ) که هر دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیک: واژه ای فرانسوی - معادلی برای آن: ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیک: واژه ای فرانسوی - معادلی برای آن: ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکیل: معادلی برای واژه ی فرانسوی: شیک!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتاگلدی: واژه ای ترکی - اسم پسرانه آتا: پدر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتسز: واژه ای ترکی - اسم پسرانه آت: پرتاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابلاتکا: اسم پسرانه - واژه ای مرکّب و ترکیبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابلاتکا: اسم پسرانه - واژه ای مرکّب و ترکیبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپادیپا: اسم دخترانه - مشتق - مرکب از: آپا: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شادلی: اسم پسرانه - واژه ای ترکی با ریشه ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شادلی: اسم پسرانه - واژه ای ترکی با ریشه ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هپل هپو: کوتاه شده آن: هَپَلی! قاراشمیش!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هپل هپو: کوتاه شده آن: هَپَلی! قاراشمیش!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاراشمیش: هَپَل هَپو!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلپی: قُلُپی - در گویش بازاری و تهرانی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلپی: قُلُپی - در گویش بازاری و تهرانی ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هاپول: قُلُپی!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تتلو: تلو: خوان این واژه از قرآن برداشته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comedian: دهخدا: خنداننده >>> خند ( بن مضارع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خنداننده: معادل فارسیِ comedian - دهخدا: خند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استارت اپ: start up - برابر پارسیش: نوپانا، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

استارت اپ: start up - برابر پارسیش: نوپانا، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

start up: استارت آپ - برابر پارسیش: نوپانا، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الاش: واژه ای ترکی - اسم پسرانه آل: بگیر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

الاش: واژه ای ترکی - اسم پسرانه آل: بگیر، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تیم: واژه ای فارسی - team برگرفته شده از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

team: تیم واژه ای فارسی - team برگرفته شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

team: تیم واژه ای فارسی - team برگرفته شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاپیتان: واژه ای فرانسوی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاپیتان: واژه ای فرانسوی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

captain: واژه ای فرانسوی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

captain: واژه ای فرانسوی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لیگ: واژه ای انگلیسی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

league: واژه ای انگلیسی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

league: واژه ای انگلیسی - یکی از معادل های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کربلا: کرب: ماتم، اندوه، رنج، غم و غصه، نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهره کشیدن: مُهره کِشیدَن - کنایه از صاف کردن، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهره میغ از دریا گشادن: زَهره میغ از دَریا گُشادَن - کنایه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرده نشین کردن سر خواب: پَرده نِشین کَردَن سَرِ خواب - کنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طوق سر چرخ: طُوق سَرِ چَرخ - طوق: خطی سیاه یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خنده خوش: خَندۀ خوش - کنایه از قهقهه ( قاه ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خنده خوش: خَندۀ خوش - کنایه از قهقهه ( قاه ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تن زدن: تَن زَدَن - کنایه از خاموش و ساکت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تن زدن: تَن زَدَن - کنایه از خاموش و ساکت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جگر خوردن گربه: جِگر خوردن گُربه - کنایه از تَلَف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چو گرد: چو گَرد - کنایه از با شتاب، به سرع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهن خلق حرف را گرفتن: از دَهَنِ خَلق حَرف را گِرِفتَن - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از دهن خلق حرف را گرفتن: از دَهَنِ خَلق حَرف را گِرِفتَن - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در نطق جوش کردن: دَر نُطق جوش کردن - کنایه از علاقه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلم انداز: مثل: قَلَم اَنداز نوشتن - کنایه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلم انداز: مثل: قَلَم اَنداز نوشتن - کنایه از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چراغ ذهنش روشن بود: چِراغِ ذِهنَش روشن بود - کنایه از ...

١ سال پیش

مدال‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا