پیشنهادهای tommy.ch.2000 (٧)
کیمیای زهر و مار است آن شقی بر خلاف کیمیای متقی مولانا
مر مرا آموز تا احسان کنم استوخانها را بدان با جان کتم گفت خامش کن که آن کار تو نیست لایق انفاس و گفتار تو نیست مولانا:دفتردوم
شعر : *آتش اندر زن به گرگان چون سپند ز آنکه آن گرگان دعوی یوسفند* مولانا :دفتر دوم معنی : سپند یعنی اسفند که در آتش میریزند ( و دفع بلا میکند ) اما ...
شعر هر که بیرون شد ز حس سنی وی است اهل بینش چشم عقل خوش پی است مولانا سنی :اهل سنت ، سنت که وابسته به باورهای یک جوامع و مردم سرزمینی است، که این ا ...
شعر هر که در حس ماند او معتزلی ست گرچه گوید سنیم از جاهلی ست مولانا :دفتر دوم
شعر روح با علم است و با عقل است یار روح را با تازی و ترکی چه کار مولانا :مثنوی ، دفتر دوم ، اولین دحکایت تازی :خارجی ( مانند عرب ها در آن زمان ) ک ...
مثال شعر: چون ضیاء الحق حسام الدین عنان باز گردانید ز اوج آسمان مولانا : اولین حکایت دفتر دوم حسام الدین:شمشیر بران ، شمشیر بران دین