دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٧٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤,٠٨٤
لایک
لایک
٦١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٢٤

بزرگ کردن چیزی معنی صفحه ی ۴۰ ساپلمنتری کانون:make something look bigger than it is معنی دیکشنری:make something look bigger than it really is مثال: ...

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
٦

یک نوع مریضی ( an illness like a bad cold ) مثال:Five month ago I had a bad the flu and I thout I die! من ۵ ماه پیش آنفولانزای بد داشتم در حدی که فک ...

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه

Fitting room Means when you go to the store you can wear your favorite clothes in the fitting room اتاق پرو

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١

ارزان تر میشه cheaper مثال:Why was a man buy that shirt? Becouse it was cheaper than the blue one

تاریخ
٣ سال پیش
دیدگاه
١٢

دایناسور نوعی حیوان که سال های بسیار دور وجود داشته Dinosaur مثال:I have a great lecture about dinosaurs من یک املای عالی درباره ی دایناسور ها دارم

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.