سارا تکلو - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reduce to doing: کسی یا چیزی را به وضعیتی بدتر یا کم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

click rate: میزان کلیک به نسبت کاربرانی که روی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior aircraftman: رتبه ای در نیروی هوایی سلطنتی قابل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior nursing officer: سر پرستار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior common room: اتاقی که برای فعالیت های اجتماعی تو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the senior service: نیروی دریایی سلطنتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bow down to: هر کاری که به نفر بهتون میگه انجام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class warrior: به شخصی گفته میشه که با ناعدالتی در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culture warrior: شخصی که تلاش میکنه ااز ارزش ها و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

road warrior: کسیکه بخاطر شغلش خیلی سفر میره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blend into the woodwork: فردی که بسیار خجالتیه و دوست نداره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to grips with something: با چیزی که سخته کنار بیای یا بفهمیش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the grip of something: تجربه کردن چیزی ناخوشایند که کنترلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheduled tribe: نام رسمی یک قبیله در هند که دارای آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the spoils system: سیستم یا عملکردی که در آن مناصب دول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be spoiling for a fight: بسیار مشتاق بودن برای دعوا یا بحث ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hammer away at: بدون توقف و با تلاش زیاد کار کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coward punch: مشت غافلگیر کننده ناگهانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the straight and narrow: رفتاری صادقانه و اخلاقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

launch yourself into: شروع چیزی با اشتیاق زیاد مخصوصا چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the fairer sex: جنس مونث، به طور کلی زنان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beyond recall: برگشت ناپذیر، غیر قابل برگشت، غیر ق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of easy virtue: فردی با بی بند و باری جنسی بیشتر در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be on another planet: توجه نکردن به اطراف و داشتن ایده ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee free: نامی طنز برای اعضای کلیسای آزاد اسک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wee willie winkie: شخصیتی کودکانه در یک شعر معروف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cool hunter: شخصی که برای شناسایی روندهای آینده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outer belt: جاده ای که در اطراف یک شهر یا شهرک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drum pad: پد تمرین یا درام پد ، قطعه ای از تج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pad thai: در تایلند نودل برنج سرخ شده است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a state of: در حالتی که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the buzzer: انجام دادن کاری در لحظات آخر . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonmilitary: صفت به معنای غیر نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state publicly: علنا اعلام کردن To state publicly t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper level: بالاترین درجه در جایگاه یا اهمیت . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over a period of time: چیزی که به تدریج اتفاق می افته یا ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teller window: پنجره ای که تو باجه ها میزارن مثل ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rinse out: بیشتر برای شستن آبکشی داخل یه چیزی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

passing of time: سپری شدن یک دوره زمانی، روند گذر زم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a will: انجام دادن کاری با انرژی و شور و شو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

linkable: صفت به معنی قابل پیوند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strict order: دستور یا قاعده ای که بسیار دقیق و و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spec sheet: فهرستی که مشخصات یک محصول یا دارایی ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های سارا تکلو