پیشنهادهای سجاد رمضانی (١٠)
بی وفا
جنبش سرو تو پنداری که از باد صباست نه که از ناله مرغان چمن در طرب است " سعدی "
نبشتن به خسرو بیاموختند دلش را به دانش برافروختند نبشتن یکی نه، که نزدیک سی چه رومی، چه تازی و چه پارسی چه سغدی، چه چینی و چه پهلوی ز هر گونه ای کا ...
اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است گرت معاونتی دست می دهد دریاب " سعدی "
کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب " سعدی "
سعدیا نوبتی امشب دهل صبح نکوفت یا مگر روز نباشد شب تنهایی " سعدی "
گر برانی نرود ور برود باز آید ناگزیر است مگس دکه حلوایی را " سعدی "
شرع، شریعت احکامی که خداوند توسط پیامبران بر بندگان خود مقرر نموده است.
پنجه با ساعدِ سیمین نَه به عقل افکندم غایت جهل بود مشت زدن سندان را سعدی
باران اشکم می رود ، وز ابرم آتش می جهد با پختگان گوی این سخن ، سوزش نباشد خام را سعدی