پیشنهادهای پوریا (٥)
								
									١٩١
								
							
						
											٥ سال پیش
										
									
											١
										
									برش بزرگ عمیق یا سوراخی در چیزی، مثل پوست Blood poured from a deep gash in her forehead.
											٥ سال پیش
										
									
											٣٠
										
									1. اجزا باقیمانده از خرابی، تصادف، انفجار و . . . 2. تکه های دور ریز مواد، کاغذ و غیره
											٥ سال پیش
										
									
											٧
										
									ضد چیزی بودن و جلوگیری از اتفاق افتادنش.
											٥ سال پیش
										
									
											٢٩
										
									کسی که تلاش میکنه از ضعف کسی استفاده کنه.
											٥ سال پیش
										
									
											١٠
										
									1. رشته ضخیم یا طناب نازک 2. در حالت جمع : لباسی که از مخمل دوخته شده 3. سیم الکتریکی که دارای پوشش است و برای اتصال های الکتریکی استفاده شود. 4 ...