sweatshirt١٢:٥٥ - ١٣٩٩/٠٥/٢٦سویت شرت ( بالاپوش نخی )
گزارش12 | 1
somewhat١٧:٥٩ - ١٣٩٩/٠٥/١٦( قید ) قدری، تا حدی، to some degree
گزارش7 | 0
implicate١٤:٢٦ - ١٣٩٩/٠٥/١٢( فعل ) نشان دادن ، نشان دهنده بودن
گزارش12 | 0
take up١٩:٥٧ - ١٣٩٩/٠٥/٠٦علاقمند شدن به
گزارش5 | 0
cookery١٩:٣٤ - ١٣٩٩/٠٥/٠٦آشپزی. cooking
گزارش5 | 0
staple١٨:٠١ - ١٣٩٩/٠٥/٠٦1 - ( فعل ) منگه کردن 2 - ( اسم ) سوزن منگنه 3 - ( اسم ) جزء/کالای اساسی 4 - ( صفت ) اساسی، بنیادین، مهم
گزارش83 | 0
virtue١٨:٤١ - ١٣٩٩/٠٤/٣٠1 - حسن رفتار، راست کرداری 2 - حسن , مزیت
گزارش18 | 0
gratify١٨:١٥ - ١٣٩٩/٠٤/٣٠خشنود و راضی کردن
گزارش14 | 0
on edge١٨:١٠ - ١٣٩٩/٠٤/٣٠بی صبر و قرار و عصبی
گزارش16 | 1
bum٠٨:٠٠ - ١٣٩٩/٠٤/٣٠( اسم ) 1 - باسن ، ما تحت، bottom ( صفت ) 2 - گدا
گزارش57 | 1
cornfield١٧:٢٥ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨( اسم ) مزرعه ذرت
گزارش9 | 0
illiberal١٧:٢٢ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨کوته فکر , مخالف اصول ازادی
گزارش2 | 0
liberal١٧:٢٠ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨( صفت ) لیبرال، آزاد، آزاده ( کسی که به فکر و عقیده دیگران احترام می گذارد )
گزارش30 | 1
fast paced١٧:١٥ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨( صفت ) سریع، تند، زود ، happening very quickly
گزارش9 | 0
hectic١٦:٥٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨پر جنب و جوش و شلوغ
گزارش9 | 1
flora١٨:١٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٧( همه ی گیاهان محل یا دوران بخصوص ) گیا
گزارش21 | 1
breathable١٨:١٠ - ١٣٩٩/٠٤/٢٧( صفت ) قابل تنفس
گزارش16 | 0
built for١٧:٤٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٧ساخته شده برای
گزارش0 | 0
jumping in٢٣:٠٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٥( فعل ) 1 - یکهو وسط صحبت کسی پریدن 2 - سوار ماشین شدن، get in
گزارش5 | 0
map out٢٣:٠٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٥( فعل ) طرح ریزی چیزی را بصورت دقیق انجام دادن، برنامه ریزی دقیق ( با جزئیات ) انجام دادن
گزارش25 | 0
promenade٢٠:١٥ - ١٣٩٩/٠٤/٢٤جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده وری که معمولا در کنار دریا و جنگل و پارک ایجاد میکنند )
گزارش14 | 1
accustom١٠:٤٠ - ١٣٩٩/٠٤/٢٣( فعل ) عادت دادن یا عادت کردن ( خودمان یا دیگری )
گزارش18 | 0
trek١٠:٢٢ - ١٣٩٩/٠٤/٢٣پیاده روی طولانی
گزارش23 | 0
sandbox١٩:٥٦ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢( اسم ) جعبه یا گودال شن داخل پارکها که برای بازی بچه ها قرار میدهند.
گزارش16 | 0
play date١٩:٤٥ - ١٣٩٩/٠٤/٢٢قرار بازی بچه ها
گزارش16 | 0
for sure١٨:٤٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠مطمئنا
گزارش7 | 1
via١٨:٤٧ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠از طریق - توسط - بوسیله
گزارش46 | 1
wee hours١٦:٥٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠( اسم ) ساعات بامدادی ( از 12 شب تا زمان بالا آمدن آفتاب )
گزارش14 | 1
deck١٦:٣٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٠1 - ( اسم ) عرشه کشتی 2 - ( فعل ) زینت کردن، تزیین کردن, decorate
گزارش18 | 0
awe٠٩:٤٠ - ١٣٩٩/٠٤/١٩ترس توام با احترام
گزارش12 | 0
motion sickness٠٩:٢١ - ١٣٩٩/٠٤/١٩بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیجه در راه با هر نوع وسیله نقلیه )
گزارش21 | 0
oriented٠٩:١٦ - ١٣٩٩/٠٤/١٩جهت دار
گزارش5 | 1
lethargic١١:١٣ - ١٣٩٩/٠٤/١٨( Adjective ) بی حال
گزارش5 | 0
de stress١٦:٥٩ - ١٣٩٩/٠٤/١٧کم کردن استرس
گزارش16 | 0
thrive١٩:٠٨ - ١٣٩٩/٠٤/١٦شکوفا شدن
گزارش28 | 1
go over١٢:٥١ - ١٣٩٩/٠٤/١٣( عبارت فعلی ) چیزی را به دقت مرور یا بررسی کردن
گزارش14 | 0
all over again٠٩:٠٣ - ١٣٩٩/٠٤/١١If you do something all over again, you start again from the beginning
گزارش12 | 0
me time٠٨:٤٥ - ١٣٩٩/٠٤/١١( اسم ) زمانی که صرف خودمان و کارهایی که دوست داریم میکنیم
گزارش23 | 0
to make a living٠٨:٤٢ - ١٣٩٩/٠٤/١١کسب درآمد کافی برای گذارن زندگی یک نفر
گزارش7 | 0