⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
پریا زین العابدین
born on 11/4/2004
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
riveted to the spot
با حال یک جا خشک زده، ثابت شده، چسبیده به یک جا (از شدت ترس و هیجان)
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
2
be riveted to the ground
یک جا خشک زدن، یک جا ثابت شدن (از شدت ترس و هیجان)
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
3
be riveted to the spot
یک جا خشک زدن، یک جا ثابت شدن (از شدت ترس و هیجان)
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
4
be riveted to the ground
یک جا خشک زدن، یک جا ثابت شدن (از شدت ترس و هیجان)
١٣٩٩/١٢/٠٧
0
|
0
5
be in on the ground floor
از اول پای کار بودن، پایه بودن ، از اول تو کاری شرکت داشتن
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
6
be in on the ground floor
از اول پای (کار) بودن
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
7
in on the ground floor
ابتدای و شروع هر کاری مثلا در سرمایه گذاری و معامله و کلا در هر چیزی
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
8
grounds for
چیزی ریشه ی چیزی دیگر بودن ، چیزی دلیل خوبی برای انجام کاری یا گفتن چیزی یا اعتقاد به چیزی بودن
مثال:
Mental cruelty can be grounds for divorce ...
١٣٩٩/١٢/٠٦
0
|
0
9
feet on the ground
جای پای خود را محکم کردن
١٣٩٩/١٢/٠٥
0
|
0
10
one's feet on the ground
جای پای خود را محکم کردن
١٣٩٩/١٢/٠٥
0
|
0
11
thick on the ground
فت و فراوان، خیلی زیاد، مثل پشکل ریخته
١٣٩٩/١٢/٠٥
4
|
0
12
on the ground
کف خیابان(= بین مردم، بین مردم عادی {مردم و عادی و در گیر و تحت تاثیر چیزی که مدنظر است})
١٣٩٩/١٢/٠٥
4
|
0
13
ground troops
سربازان پیاده نظام، نیروی زمینی
١٣٩٩/١٢/٠٤
2
|
0
14
coffee grounds
تفاله قهوه
١٣٩٩/١٢/٠٤
0
|
0
15
Ground coffee
دانه های قهوه آسیاب شده ، به طور کل قهوه آسیاب شده
١٣٩٩/١٢/٠٤
0
|
0