نرگس باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delicate: ظریف. حساس. نازک نارنجی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gourd: کدو

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confound: به هم ریختن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farmhouse: به نظر من، �خونه باغ� معادل زیباتری ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outbreak: وقوع. شیوع

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chorus: همسرایی، قسمت ترجیع بند شعر

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flair: ذوق

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carelessly: سرسری. الله بختکی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag: دست انداز. مانع. سرعت گیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centrepiece: رکن اصلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playfully: شیطنت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centerpiece: گل سرسبد

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go on: یالا. بیا جلو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wish somebody well: خیر و صلاح خواستن They donot wish u ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expectant of: بادار. حامله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

napping: خواب آلود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pacification: فرونشانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incorrigible: آدم نشدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incredulous: ظنین، مشکوک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white heat: اوج التهاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shave: تراشیدن. اصلاح کردن ریش و سر و صورت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the way: به روش، به سبک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evening: عصر. غروب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hell of a lot: زیاد. خیلی زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack: انبوهی. یک عالمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: ۱. فوت کردن. ۲. ضربه ۳. مبارزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's it: تموم شد و رفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evening: سر شب هم معنی خوبیه دوستان.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finance director: مدیر مالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowingly: زیرکانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jackpot: Hit the jackpot شانس آوردن، خر شانس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overseer: سرکار گر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are on: قبوله.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair: عادلانه. منصفانه. زیبا، بور، بی کم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slave market: بازار برده فروشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by now: حالا دیگه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dump: پیچوندن هم معنی میده. بر اساس سریال ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های نرگس باقری