پیشنهادهای نقیبالله محمدی شعیب (١٠)
در افغانستان به سکون حرف دوم ( صدْقه ) نیز تلفظ می شود که به معنای بلاگردان و عطا و بخشش برای ثواب است. ( صدْقه ی تو شوم. این نوع تلفظ در آثار مولا ...
�خلیلی� اسم قومی است در افغانستان که کاملا شیعه هستند و به زبان فارسی صحبت می کنند . در کتاب ( نهضت های اسلامی افغانستان ) آمده است: � خلیلی ها قبیله ...
( چَ لْ وَ لْ ) ، مخلوط کردن، در هم آمیختن. چل، گاهی پسوند قرار می گیرد مانند خنده چل یعنی همراه با خنده، ( حرف هایش را خنده چل گفت ) . ( در گویش خلی ...
در گویش خلیلی های افغانستان یعنی دست پاچگی، شتاب زدگی، عجله .
واژه ی داغ امروزه صفت قرار می گیرد برای چیزهایی که بیش از حد گرم است مثلاً به آب خیلی گرم می گوید داغ، در افغانستان از صفت �سرخ� به جای �داغ� استفاده ...
مَطلَب آشنا، در افغانستان در مورد کسانی استفاده می شود که تا کار شان به شما گیر است خوش برخورد و شیرین زبان و صمیمی است؛ اما هنگامی که کارش تمام شد د ...
در افغانستان به معنای سرگردان و گاهی به معنی کم هوش نیز به کار می رود.
گَنْگْسْ: گیج، سرگشته و حیران، حالت کم هوشی که ناشی از نداشتن تمرکز بر اثر دغدغه های روزمرگی پدید می آید. رجوع شود به واژه گنگ هوش
گَرَنْگْ: رجوع شود به واژه گنگس
گَنْگَ هوش: در گویش خلیلی ها ( که قومی است در افغانستان و به زبان فارسی صحبت می کنند ) به معنی گیج، سرگشته و حیران، کم هوش، گنگس و گرنگ