نفیس - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transmission: واگیر. سرایت. انتقال. اپیدمی. همه گ ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the word is out that: همه جا پخش شده که. . . مثال: The w ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go begging: گدایی کردن I should not go begging ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

injun: سرخپوست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your word is your bond: مرد و قولش! رو قولت حساب میکنم! قول ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you got a bun in the oven: تو فارسی میگیم: شما بار شیشه داری! ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead air: " به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ ...

١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

severe: حاد

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

additional: بیشتر، دیگر An additional distincti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

angry with him: باهاش قهرم! ازش دلخورم! ازش رنجیدم!

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superimposed: منطبق بودن. تطابق داشتن

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard wired: در لغت به معنی سیم پیچی و سیم کشی ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave it: بی خیالش شو!

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vacant positions: پُست ها و مشاغل خالی و اشغال نشده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interlacing: در هم تنیده شده، در هم بافته شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interlacing: در هم تنیده شده، در هم بافته شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fooled: فریب خورده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biases: the plural of bias تعصبات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occurrences: رویداد ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommute: کار کردن از راه دور، کار کردن در خا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self collected: خود جمع آوری شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preterm delivery: زایمان زودرس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fluid therapy: مایع درمانی یا سرم درمانی.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rhesus macaque: ماکاک رزوس ( نوعی میمون )

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های نفیس