⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
مصطفا
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
know better
I know better now but in the past I dont know
الان عقلم میرسه اما قبل نمیدونستم
١٣٩٩/٠٨/٢٥
6
|
0
2
halleluiah
هاله اویاه:از چهار حجا تشکیل شده هلل به معنی حمد وستایش؛ او به معنای تو ؛ یاه مخفف یهوه اسم خاص خدا در عبریست
(حمد وستایس از ان خداست)
١٣٩٩/٠٨/١٦
6
|
0
3
bushwalk
طبیعت گردی
پیاده روی در طبیعت
Bushwalk through the National Park
مثلا طبیعت گردی در پارک ملی سیسنگان در گرگان که خیلیم زیباست
١٣٩٧/١١/١٩
10
|
0
4
demonstrate
بازار یابی کردن برای فروش یک محصول
نشان دادن و عرضه کردن یک محصول
١٣٩٧/١١/١١
32
|
3
5
bit around the bush
طفره رفتن
١٣٩٧/١١/١١
6
|
0
6
Epsom
particular kind of salt
١٣٩٧/١١/١٠
4
|
1
7
primarily
اول از همه
Category of mostly
١٣٩٧/١١/١٠
19
|
1
8
Sensory
حواس پنجگانه
بینایی ،بویایی ،چشایی، شنیداری و لامسه
١٣٩٧/١١/١٠
15
|
1
9
Vastness
عظمت
When you are on small boat you feel with all of your heart vastness of Ocean
وقتی روی کشتی کوچک هستید با تمام وجود عظمت اقیانوس را احساس ...
١٣٩٧/١١/١٠
4
|
0
10
accomplishment
دستاورد
"Every accomplishment starts with the
decision to try"
John F Kennedy
هر دستاوردی با یک تصمیم برای تلاش شروع میشود
١٣٩٧/١١/١٠
34
|
1
11
Lofty perch
بالای نمودار
We can enjoy our lofty perch at the top of the
food chain
ما میتونیم از جایگاه مون در بالای زنجیره غذایی لذت ببریم
١٣٩٧/١١/٠٥
4
|
0
12
take out
چیزی را به خود اختصاص دادن
مثلا :
ادیسون حق ثبت الکتریسیته را به خود اختصاص داد
Edison took out a patent for electricit
١٣٩٧/١١/٠١
13
|
1
13
departure
پرواز
You have to bear in mind that there is only one departure a day
شما باید در نظر داشته باشید که تنها یک پرواز در روز وجود داره
The 16t ...
١٣٩٧/١٠/٢٧
13
|
2
14
beyond
بیشتر از
I think for the kind of distance a cab would be beyond my budget
من فکر میکنم برای این مسافت تا کسی بیشتر از بودجه من میتونه باشه
١٣٩٧/١٠/٢٧
25
|
1
15
دیله
زوزه سگ
پوزش را به هوا میگرفت دیله ای سر میداد و باز آرام میگرفت
کلیدر صفحه ۳۳۳
دوستان خواهشا ، صدای سگ پارس نیست. واق واق اسم داره
١٣٩٧/١٠/٢٦
8
|
1
16
what is more
کانکتورهای مناسبی هستند برای برای رایتینگ و اسپیکینگ
Moreover
furthermore
what is more
١٣٩٧/١٠/٢٥
44
|
1
17
Cost effective
Economical
١٣٩٧/١٠/٢٢
17
|
1
18
stunning
معرکه
١٣٩٧/١٠/١٧
15
|
1
19
Quote
براورد قیمت دادن / مظنه دادن
Will you be able to give me a full itemised
? quote
میتونید یه مظنه قیمت از تمام جزئیات یه من بدید؟
١٣٩٧/١٠/١٦
65
|
1
20
بایتی
بایتی یا دستکاله در گویش خراسانی یعنی داس کتابکلیدر ص۹۵
دستکاله اش را به دست گرفت و به درو نشست کتاب کلیدر ص۹۷
١٣٩٧/١٠/١٤
19
|
1
21
Arising from
ناشی از
١٣٩٧/١٠/١٤
15
|
1
22
کالای اساسی
Staple
١٣٩٧/١٠/١٣
2
|
0
23
Heresy
عقیده ای خلاف نظر دیگری داشتن
To make a choice to do something that was different from what everyone else was doing
دیکشنری long man
١٣٩٧/١٠/١١
13
|
1
24
Cater
همه دوستان درست گفتن اما تو این مثالی که اوردم به معنی تر و خشک کردن بچه های کوچیکه
We have several groups at the childcare
centre and w ...
١٣٩٧/١٠/١٠
27
|
1
25
accommodation
شرایط زندگی
١٣٩٧/١٠/٠٧
4
|
2
26
telecommute
[Work from home]
Employers can also allow more staff to
telecommute
١٣٩٧/١٠/٠٧
29
|
1
27
congestion
شلوغی/انباشتگی
١٣٩٧/١٠/٠٧
44
|
0
28
Palaeolithic
دوران پارینهسنگی یا پالئولیتیک (Paleolithic) قدیمیترین دوران ماقبل تاریخ انسان و فرهنگ مادی انسانی و دورانی است که در آن انسان برای نخستین بار از ا ...
١٣٩٧/١٠/٠٥
13
|
0
29
Constitute
به حساب امدن / بخشی از چیزی بودن
If your assay constitutes part of your coursework effort required
١٣٩٧/١٠/٠٣
32
|
1
30
Redemption
ادای دین
١٣٩٧/١٠/٠٢
4
|
1
31
Gatherer
Hunter/gatherer
١٣٩٧/١٠/٠٢
10
|
0
32
Landed
افتادن/ زمین خوردن
١٣٩٧/٠٩/٣٠
10
|
1
33
Is of
Have/has
١٣٩٧/٠٩/٣٠
8
|
1
34
Kinda
تو صحبت محاوره از kinda که مخفف kind of استفاده میشه
١٣٩٧/٠٩/٢٦
185
|
1
35
Lay down
چیزی رو با احتیاط زمین گذاشتن
١٣٩٧/٠٩/٢٠
21
|
0
36
Latch on
لم کار رو دست گرفتن
١٣٩٧/٠٩/٢٠
6
|
1
37
legless
مست و پاتیل
١٣٩٧/٠٩/١٧
4
|
0
38
Hang out
I want to hang out with you
that's literally just mean I'd like to see someone
یه درخواست واسه ملاقات با یه دوست که شما میخواید اونو میبینید ...
١٣٩٧/٠٩/١٧
50
|
1
39
authenticity
واقعی بودن در مورد شخصیت کسی که خودشه و ظاهر سازی نمیکنه
١٣٩٧/٠٩/١٧
52
|
1
40
nutritious
ارزش غذایی
١٣٩٧/٠٩/١١
13
|
2
41
Break up
به هم زدن یه رابطه عاطفی_ جلوگیری از درگیری
To end a romantic relationship
They break up just last month she's dating
someonenew now
١٣٩٧/٠٩/٠٨
57
|
0
42
go ahead
بفرما برو
١٣٩٧/٠٩/٠٨
50
|
1
43
Prove it
ثابت کن
I can hold my breath for two minutes
Wow, two minutes, prove it
١٣٩٧/٠٩/٠٨
6
|
0
44
Jaw dropping
شگفت انگیز
١٣٩٧/٠٩/٠٨
4
|
1
45
Raise
دو فعل Raise و Rise به معنی افزایش یافتن در چیزی هست اما کاربردشون متفاوته
Raise بعد از فاعل میاد و Rise بعد از مفعول
The government has rai ...
١٣٩٧/٠٩/٠٥
61
|
2
46
circumstances
شرایط مالی
١٣٩٧/٠٩/٠٤
10
|
0
47
Tutorial
کلاس خصوصی
١٣٩٧/٠٩/٠١
8
|
1
48
That's why
"به این دلیل"
بیشتر تو اسپیکینگ استفاده میشه
١٣٩٧/٠٨/٣٠
61
|
1
49
Bullish
در حال ترقی و رشد
١٣٩٧/٠٨/٢٧
6
|
0
50
No fear
Absolutely not
When you do not want to do something
تو محاوره زیاد استفاده میشه
١٣٩٧/٠٨/٢٦
6
|
0
1
2
3
<
فهرست جمله های ترجمه شده
واژه
جمله های ترجمه شده
1
anonymously
• Acting on information given to them anonymously, the police arrested him.
• بر اساس اطلاعاتی که به صورت ناشناس به آنها داده شد پلیس او را دستگیر کرد
١٣٩٧/٠٧/٢٥
4
|
1