دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١,٧٥٢
رتبه
رتبه در دیکشنری
٢,٠٢١
لایک
لایک
١٧٩
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٩

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
٣

an increase of a feeling or opinion among a large group of people. example: There now seems to be a a groundswell of anti - rich sentiment in the c ...

دیدگاه
٠

vulgar slang To say foolish things; to talk of nonsense. . . . اصطلاح ( رکیک و زشت ) به معنی ک. . شعر گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١

nut person = insane person ( Slang ) ; head of a person ( Slang ) ; مغز فندقی، احمق ، دیوانه

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١

شرط ، وضعیت example: I have a certain condition من یه شرایط خاص ( بیماری خاص، درد، مشکل خاص ) دارم. بستگی داره در چه موقعیتی استفاده بشه. ex2: ...

تاریخ
٤ سال پیش
دیدگاه
١٨

اکثرا به معنای روزنامه یا همون ژورنال میشناسیمش ولی به معنای دفتر خاطرات ( diary ) هم به کار میره ( در مکالمات عامیانه )

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Do you really think he can cut the mustard?
دیدگاه
٢

تو واقعا فکر میکنی اون میتونه موفق شه؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The boss fired him because he couldn't cut the mustard.
دیدگاه
١

رئیس اونو اخراج کرد چون اون نتونست انتظارات رو برآورده کنه.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Athletes who can't cut the mustard don't make the team.
دیدگاه
٢

ورزشکارانی که نمی توانند انتظارات رو برآورده کنند تیم تشکیل نمیدهند

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.