آنا همتا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peerless: Unique Unmatched One of a kind بی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

durable: پایدار، بادوام

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terms: شرایط و ضوابط

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accolade: جایزه و افتخار He has received var ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fleeting: فانی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spurt: Growth spurt رشد و فوران ناگهانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demeanor: A person's behavior or the way they ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lease: قرارداد اجاره/ اجاره نامه Signing ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break a leg: همون good luck ، یعنی موفق باشید

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep an eye on: Keep an eye on you حواسم بهت هست

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spy: جاسوس a person who tries secretly ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignity: formal�reserve�or seriousness of ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by extension: used for explaining that a particul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transitional: موقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adolescence: نوجوانی The final stage before adu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transition: تغییر و تحول Adolescence is a peri ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peers: همنوع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spurt: Growth spurt رشد و فوران ناگهانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clumsy phase: دورانی ک در بلوغ رخ می دهد و نوجوان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irresponsible: بی مسئولیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rebellious: سرکش، یاغی، کله شق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acknowledgment: قدردانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hilarious: خیلی باحال ، خنده دار و سرگرم کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the book: Study like a horse خرخونی کردن، سخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genius: با استعداد نابغه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far: خیلی Far easier خیلی اسونتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet requirement: Your application meets the requirem ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fed up with: خسته شدن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shattered: What a day I'm shattered چه روزی ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stipend: حقوق، salary income

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stipend: حقوق، salary income

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: تصور، تصویر ذهنی Microsoft was fou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bank statement: گردش حساب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

means: Financial means تمکن مالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debit: برداشت پول از حساب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: واریز کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balance: باقیمانده حساب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teller: کارمند یا متصدی بانک که پشت باجه می ...

١ سال پیش

مدال‌های آنا همتا