دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٤,٤٤٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٨٠٥
لایک
لایک
٤٥١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٧

با مَکِش قورت دادن. مثل کاری که جاروبرقی با آشغال میکنه. I sucked up the soda through a straw. There was a lot of dirt on the floor, but the vacuum ...

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
٢٢٧

حس و حال. جَو ( اسم ) I’m afraid to go there – that place has bad vibes میترسم برم اونجا. حس وحال بدی داره اون مکان. فعلش هم we vibe so well with e ...

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٧

ایده ی معنی/مفهوم ایده ها / اسمهایی که" قابل دید/فیزیکی" نیستن ومعمولا حالت مفرد استفاده میشن . Betrayal, Charity, Courage, Cowardice, Cruelty, For ...

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٢٧

مخفف trying to هست Im tryna tell you Im trying to tell you Tryna = trying to

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He has moved to New York for good.
دیدگاه
٢١

او برای همیشه به نیویورک نقل مکان کرده.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She kept sucking up to the teachers, especially Mrs Clements.
دیدگاه
١١

او چاپلوسی َ معلما رو میکرد، مخصوصا خانمِ کلمنتس

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.