دکتر محمدرضا ایوبی صانع - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulare: Manipulare is a Latin term meaning ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complicate: به چالش کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hieroglyphic: خط تصویری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hieroglyphic: خط تصویری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sullied flesh: nephew به داستان هملت توجه فرمایید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit or miss: randomly بگیر نگیر آیا بشه، آیا نشه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unconverted: دست نخورده بکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eloquence: rhetoric بلاغت فصاحت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beholder: viewer

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

will o' the wisp: اراده کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shenanigan: slap - stick شلنگ تخته انداختن goof ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

polyvancy: چندوجهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go with your gut: it is an idiom that its Persian's e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go with your gut: it is an idiom that its Persian's e ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apophthegm: کلمات قصار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless: سلام با تشکر از دوست بسیار عزیزم، ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the popular sense of the word: یعنی: به معنای عرفی کلمه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanksgiver: one that gives thanks https://www. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sabbath: The meaning of the Sabbath is to ce ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

since the dawn: اصطلاحاً به معنی از آغاز، از ابتدا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

galleon: A kind of ship For more information ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doxy: یه اصطلاح قدیمی هم هست ( البته نه خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: دوستان عزیز دقت کنند که این واژه با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oikonomos: household manager Oikonomos latiniz ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mediacy: the quality of being mediate

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail: قاضی مبلغ وثیقه را 300 دلار تعیین ک ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up: تمام شب بیدار بودم تا این گزارش ر ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whisper: پچ پچ کنان باهاش حرف زدم

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occupy: در خلال جنگ جهانی دوم ، آلمان ، لهس ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rough: زمین ناهموار

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constituent: یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده آب، ه ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conclude: نتیجه گرفتن نتیجه گیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chuckling: laugh

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noiseless: silent quiet

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nose: بینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astonish: amaze surprise

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thickly built: درشت هیکل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neckerchief: دستمال گردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bull like: مانند گاو ( نر ) colored Belcher n ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fur: خز البته این خز با اون خز خیلی فرق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guv’nor: /ˈɡʌvnə/ a man in a position of aut ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ha’: ’ha it is an abbreviated form of ha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dessay: Pronunciation spelling of daresay ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before long: طولی نمی کشد خیلی زود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wife: همسر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

husband: شوهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you washed the hands: دستاتو شستی؟ https://www. youtube. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eat up: غذا رو تا تهش خوردن come on Amy eat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarantine: قرنطینه امروزه به دلیل شیوع انواع و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you hear: گوش کن Then the widow said to the m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clean yourself up: خودتو تمیز کن https://www. youtube. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wash in: شست و شو water to wash in and water ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

envious: jealous, green - eyed حسود غمناک نب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contradict: نقض کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haste off: hurry up

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wood: forest jungle

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bully: گردن کلفت قلدر پهلوون پنبه نام شخصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet up: شیرین عهد ما بالب شیرین دهنان بست خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consent: satisfaction

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brook: نهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitchen boy: chef سرآشپز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cask: بشکه چوبی مخصوص حمل مشروب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ragged: old کهنه مندرس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loaf: قرص نان کُلیچه که دوستمون اشاره کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skyscraper: آسمان:sky خراش:scrape آسمانخراش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abominably: خیلی ( در معنای منفی ) and the th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grain: دانه البته باید توجه داشت که فرق اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stomach: معده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bellerophon: ( اسطوره ی یونان ) بلروفون ( قهرمان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rule over: حکمرانی کردن حکومت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule over: حکمرانی کردن حکومت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

me too: . it is also a trade name for one t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fleet: swift fast rapid quick

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iobates: In Greek mythology, Iobates /aɪˈɒbə ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thither: there farther

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gather: جمع کردن collect

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crust: قسمت خشک و سخت نان که معمولاً هم دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shield: سپر این روزها به دلیل شیوع انواع کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ear piercing: گوش خراش It belched forth shoots o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aslantwise: opposite of straight Then he shook ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snaky: مانند مار and tied up its snaky tai ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grimness: ugly

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forthwith: immediately

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

housekeeping: خانه داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mother: وقتی توی داستانها با این کلمه مقدس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proffer: offer

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turtle: لاکپشت آبی Tortoise لاکپشت خشکی هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yak: ور زدن زر زدن چرت و پرت گفتن کم گوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensely: به شدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cradle: مهد گهواره به گفتار پیغمبرت راه جوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banish: exile reject eject

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rue: sorrow

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twenty two: بیست و دو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirty: سی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty three: سی و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty four: سی و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty five: سی و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty six: سی و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty seven: سی و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty eight: سی و هشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirty nine: سی و نه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty one: چهل و یک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty two: چهل و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty three: چهل و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty four: چهل و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty six: چهل و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty seven: چهل و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty eight: چهل و هشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forty nine: چهل و نه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fifty: پنجاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty one: پنجاه و یک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fifty two: پنجاه و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty three: پنجاه و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty four: پنجاه و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty five: پنجاه و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty six: پنجاه و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty seven: پنجاه و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty eight: پنجاه و هشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty nine: پنجاه و نه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiara: vertex apex diadem نیم تاج برای ملک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fucker: مثل واژه زشت و ناپسند "دیوث" که متأ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

destination: goal

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by the time: By the time I entered high school I ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prohibit: forbid

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatigue: boredom البته این خستگی مربوط به رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fade lookin: محو تماشا شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty one: شصت و یک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty two: شصت و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty three: شصت و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty four: شصت و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty five: شصت و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty six: شصت و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty seven: شصت و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sixty eight: شصت و هشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sixty nine: شصت و نه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seventy: هفتاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy one: هفتاد و یک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy two: هفتاد و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy three: هفتاد و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy five: هفتاد و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy six: هفتاد و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy seven: هفتاد و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy eight: هفتاد و هشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seventy nine: هفتاد و نه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty nine: هشتاد و نه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty seven: هشتاد و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty five: هشتاد و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty four: هشتاد و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty three: هشتاد و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty two: هشتاد و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eighty one: هشتاد و یک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eighty: هشتاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ninety: نود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety one: نود و یک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety two: نود و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety three: نود و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety four: نود و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety five: نود و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety six: نود و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety seven: نود و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety eight: نود و هشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ninety nine: نود و نه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one hundred: صد صد بار چنین گفتم و می گویم باز ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mourn: سوگواری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به محاق رفته: اصطلاح خوبی است که در سریال فوق لیس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as their names suggest: همانطور که از اسمشان برمی آید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heibai wuchang: or Hak Bak Mo Seong, literally "Bla ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smallpox: آبله البته با نوع آبله مرغان فرق می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

la fenice: phoenix ( Italian )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wool: پشم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whippy: بستنی تازه ای که از دستگاه مخصوص ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diaper: کهنه بچه را عوض کردن به واژه nappy ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lollypop: lollipop آبنبات چوبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taketh: بازستاندن در مقابل واژه giveth به ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatal: killer مهلک کشنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mature: adult

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conquest: غلبه فتح پیروزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look down on us: نظری به سوی ما کن خطاب به پروردگار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: crazy mad

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred one: صد و یک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred two: صد و دو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred three: صد و سه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred four: صد و چهار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred five: صد و پنج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred six: صد و شش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred seven: صد و هفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred eight: صد و هشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred nine: صد و نه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred ten: صد و ده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred eleven: صد و یازده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred twelve: صد دوازده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred thirteen: صد و سیزده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred fourteen: صد و چهارده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred fifteen: صد و پانزده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred sixteen: صد شانزده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred seventeen: صد هفده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred eighteen: صدو هیجده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one hundred nineteen: صد ونوزده

١ سال پیش

مدال‌های دکتر محمدرضا ایوبی صانع